گسلهای مهم ایران
بر اساس مطالعاتی که بر روی روند شکستگیهای پوسته ایران صورت گرفته چهار روند اصلی در گسل ها قابل بررسی است ، که بترتیب اهمیت این چهار روند شامل :
روند شمالی جنوبی
روند شرقی غربی
روندشمال شرق - جنوب غرب
روند شمال غرب - جنوب شرق
از دیاگرام شکستگیهای فلات ایران روند غالب N130 را نشان می دهد که همان راستای شمال غرب -جنوب شرق است . روند شمالی جنوبی در حدفاصل N5W و N10E در درجه دوم اهمیت ، راستای شکستگی N50E در ردة سوم و حدفاصل N85 تا N110 در راستای چهارم قرار گرفته است . روند شرقی غربی از نظر سنی جوانتر است و بیشترین گسله های امروزی را تشکیل می دهند . با توجه به سه جهت نیروی وارده بر فلات ایران که شامل :
1) مولفة N20E که از طرف ورقة عربستان حاکم می شود .
2) مولفة شمال غرب N50W که از طرف هندوستان اعمال می شود .
3) راستای شمالی جنوبی که در توران ( اورازیا ) و ناحیة مکران اعمال می شود .
این جهات نیرو باعث می شوند چهار روند اصلی شکستگیهای ایران سازوکارهای متفاوتی داشته باشند . به گونه ای که گسله های شمال غرب - جنوب شرق اکثراً فشاری برشی بوده و معکوس راستگرد هستند . گسله های شمال غرب - جنوب شرق تحت تاثیر تنش غالب N20E حرکت چپگرد نشان می دهند . گسله های شمالی جنوبی تحت تاثیر تنش N20E و تنش شمالی جنوبی مکران حرکت راستگرد دارد . گسله های شرقی غربی موجود، حرکت چپگرد را نشان می دهند که مولفة شمالی نیز باعث معکوش شدن آن می شود .
گسل آبیک - فیروزکوه
در برخی از کتاب های زمین شناسی به این گسل نامهای دیگری داده اند که عبارتند از : گسله مشاء و یا مشاء - فشم .گسله آبیک - فیروزکوه گسلی است با طول بیش از 40 کیلومتر که از آبیک قزوین تا فیروزکوه ادامه دارد . در ناحیه لواسان تهران گسل دو شاخه شده و گسله شمال تهران را در مرز کوه و دشت شهر تهران تشکیل میدهد . به عقیده نبوی این گسل در حاشیه جنوبی رشته کوه البرز تا شهر سمنان ادامه دارد . گسل آبیک - فیروزکوه ، مرز جنوبی البرز شمالی را با ایران مرکزی می سازد . روند این گسل در بخش غربی ، جنوب شرق بوده و در بخشهای مرکزی ، شرقی غربی است و در بخش شرقی ، شمال شرق جنوب غرب است . این گسل در هر بخش از روند خود سازوکار متفاوتی دارد .
در بخش غربی، این گسل ، معکوس راستگرد و در بخش مرکزی معکوس و در بخش شرقی ، فشاری برشی چپگرد است . این گسل در واقع موجب راندگی رشته کوه البرز بر روی ایران مرکزی و در شمال تهران موجب راندگی سازند کرج بر روی آبرفتهای کواترنر دشت تهران شده است . در درة مشاء این گسل موجب راندگی واحدهای پرکامبرین ، کامبرین بروی سازند کرج شده است و شاخه های آن در درة کن آبرفتهای کواترنر را بریده اند که نشانه ای از فعال بودن این گسل در عهد حاضر است . قدیمی ترین فعالیت گسل نیز مربوط به پرکامبرین است .
بخش گسلی شمال تهران در حاشیه شمالی شهر تهران بصورت منقطع باعث رانده شدن توف های کرج گردیده است . آهنگ جابجایی در این بخش حدود 4 میلیمتر در سال است . بخشهایی از شاخه های فرعی این گسل وارد دشت تهران نیز شده است و بسیاری از ساخت و سازهای شمال تهران را با خطر مواجه کرده است . به شکلی که علاوه بر وجود خطر زمین لرزه و جابجایی، همچنین برش در سازه ها بدلیل اوج گیری ارتفاعات البرز در این ناحیه موجب شکل گیری زمین لغزشهای متعدد و بزرگ در طول گسل و مسیر رودخانههای درة مشاء شده است . طوریکه در درة مشاء این زمین لغزشها موجب ایجاد سدهای مصنوعی در طول دره شده و دریاچه هایی را تشکیل داده است ( از جمله دریاچة تار ) . این زمین لغزشها در طول گسلة شمال تهران موجب ایجاد ترکهای کششی در سازه های بخشهای شمالی شهر گردیده است . از جمله تخریب سازه های شهرک بوعلی و فرحزاد .
گسل البرز
نامهای دیگر این گسل ، گسل شمال البرز یا جنوب خزر است . گسلی است در شمال رشته کوه البرز که در واقع جدا کنندة رشته کوه البرز از پوستة اقیانوسی خزر است . گسل البرز یک گسلة معکوس با شیب به سمت جنوب است . روند آن مشابه گسل آبیک - فیروزکوه، در بخش غربی، شمال غرب - جنوب شرق است که به گسله لاهیجان و آستارا می پیوندد . در بخش مرکزی، شرقی غربی و در بخش شرقی، شمال شرق - جنوب غرب است . ادامه این گسل را با شاخه های فرعی می توان تا حدود جنوب گنبدکاووس پیگیری کرد . این گسل شیستهای گرگان به سن دوونین و سازند کهر به سن پرکامبرین را متاثر کرده است که نشانگر قدیمی بودن این گسل تا پرکامبرین است . زمین لرزههای عهد حاضر در راستای این گسل ، همچنین بریده شدن رسوبات جوان در بخشهای مرکزی و شرقی به سن هلوسن به گونه ای که در برخی بخشها فعالیت این گسل باعث خردشدن و جابجایی خاکهای جنگلی شمال البرز شده است ، همگی دال بر فعال بودن این گسله است . زمین لرزههای 1933 گرگان - 1957 سنگ چال - 1990 رودبار به این گسل نسبت داده می شوند. بخش مرکزی این گسل نهشتههای ژوراسیک سازند شمشک را بر روی گارنتهای نئوژن رانده است .
گسل لاهیجان
با روند تقریبی شرقی غربی در شمال کوه دماوند در بخش البرز مرکزی دیده می شود . ادامة گسل کندوان و تالقان و همچنین گسل شمال تبریز است . این گسله با شیبی به سمت جنوب در بخش مرکزی البرز دارای فعالیت لرزهای بوده است . سازوکار این گسله بصورت معکوس و مولفة برشی چپگرد است .
گسل آستارا
مرز پوستة اقیانوسی خزر با کوههای تالش بوده و یک گسل شمالی جنوبی است . گسل آستارا از حدود شهر رشت شروع شده و از کنار شهر آستارا گذشته و تا ماکو ادامه دارد . این گسل واحدهای پرکامبرین را تحت تاثیر دگرشکلی و دگرریختی قرار داده است . قدیمی ترین فعالیت این گسل مربوط به پرکامبرین و در طول دورانهای زمین شناسی فعالیت داشته است . سازوکار فعلی این گسل راستالغز راستگرد معکوس است . مطالعات اخیر نشان داده که در طول دوران فعالیت ، سازوکار گسل تغییر کرده است . بر پایة یک ایده دریای خزر یک تالاب پشت کمانی است ، طوریکه در فرورانش پوسته اقیانوسی ( سوآن - آکه را - قره داغ ) که موجب پیوستن قفقاز به ورقة توران شده ، تالاب پشت کمانی خزر با نیروهای کششی حاکم تشکیل شده و گسلة آستارا در آن دورة زمانی بصورت یک گسلة نرمال در اثر کشش پوسته فعالیت داشته است .
گسل میامی
گسلی کمانی شکل است که عمدتاً مرز بین ایالات ساختاری بینالود و کویر سبزوار را تشکیل داده است . محدوده گسترش گسل از غرب شاهرود تا نواحی تایباد است . گسل را به دو بخش شرقی و غربی می توان دید . که بخش غربی آن شمال شرق - جنوب غرب است . بخش شرقی آن شمال غرب - جنوب شرق است . بخش غربی حرکت چپگرد و بخش شرقی آن حرکت راستالغز راستگرد دارد . به این گسل ، گسل شاهرود نیز میگویند . در بخش شرقی گسلههای فرعی از این گسل بوجود آمده که یکی از آنها گسلة سنگ بست شاندیز است که مرز بینالود و کپه داغ را در جنوب مشهد تشکیل داده است . این گسل یکی از قدیمی ترین گسلهای پوستة ایران است که فعالیت آن از پرکامبرین تا عهد حاضر قابل شناسایی است .
گسل سمنان
در ادامة گسل میامی از منطقه شمال سمنان نام گسله را سمنان گویند که تا ناحیة قم - شمال دریچة نمک - ادامه دارد . بیشتر بصورت گسل معکوس عمل کرده و موجب برپایی بلندیهای شمال سمنان و فروافتادگی دشت سمنان شده است . در منطقة گرمسار گسترده شده و شاخههای فرعی آن گسلة گرمسار را تشکیل می دهد . گسلة گرمسار موجب رخدادهای زمین لرزهای زیادی در چند دهة اخیر شده است . سازوکار زمین لرزههای گسلة گرمسار به گونهای است که بزرگی زمین لرزهها کم اما تعداد آنها زیاد است که علت آن پخش شدگی یا گسترش شاخههای فرعی گسل است . ادامة گسل سمنان از جنوب تهران ( شهر ری ) می گذرد و در ناحیة قم نیز شاخههای فرعی متعددی دارد ، از قبیل گسل کهریزک که موجب فروافتادگی سازند کهریزک می شود .
گسل ترود
در واقع گسلی با روند شمال شرق - جنوب غرب است که در منقطة سبزوار باعث جدایی افیولیت ملانژهای سبزوار از زون کویر شده است . سازوکار این گسل راستالغز چپگرد است . این گسل موجب دگرریختی شدید در منطقه شده و جزء گسلههای قدیمی ایران است .این گسل موجب تغییر رخساره های رسوبی زیادی در حدفاصل کویر تا سبزوار شده است . در زمان شکل گیری پوستة اقیانوسی سبزوار گسلة ترود بصورت یک گسلة نرمال فعال بوده و در واقع حاشیة قارهای حوضة اقیانوسی سبزوار را تشکیل می دهد .
گسل درونه ( گسل بزرگ کویر )
صفحه و زون برشی این گسل در شمال روستای درونه ( غرب کاشمر ) بخوبی دیده میشود .این گسل مرز ایالات ساختاری کویر - سبزوار - با ، لوت و مثلث ایران مرکزی را تشکیل می دهد . گسل کمانی درونه در بخش شرقی روند شمال غرب - جنوب شرق با سازوکار برشی فشاری راستگرد و بخش غربی آن شمال غرب - جنوب شرق با سازوکار برشی فشاری چپگرد عمل می کند . شناخت آن بر روی نقشه، عکس هوایی و در سطح زمین بسیار راحت است . واحدهای سنگی در دو طرف این گسل کاملاً مختلف هستند . در شمال این گسل افیولیت ملانژهای و آذر آواری های ناحیه سبزوار و تربت حیدریه و در جنوب سنگهای نئوژن و رسوبات پالئوزوئیک - مزوزوئیک دیده می شود . در یک منطقه مثلث شکل در شمال گسل ( بعبارت دیگر شاخة فرعی گسل درونه بنام گسل ریواش ) موجب راندگی یک بخش مثلثی شکل بر روی ناحیة سبزوار شده که اصطلاحاً مثلث تکنار نامیده می شود . بریدگی رسوبات کواترنر در ناحیة درونه ، بردستکن و ناحیة جغتای تغییر مسیر آبراههها ، رانده شدن واحدهای افیولیت ملانژ و آذر آواری بر روی دشت کاشمر و فعالیت چشمههای گسلی و کانهزایی در پهنة برشی، همه حکایت از فعال بودن این گسل در عهد حاضر است . بر اساس مطالعات ژئوفیزیک پی سنگ ایران توسط این گسل قطع شده و از پرکامبرین تا عهد حاضر فعال بوده است .
گسل هریرود ( گسل گیلمرد )
مرز شرقی ایالات ساختاری سیستان، بینالود و کپه داغ از ایران مرکزی را تشکیل می دهد . حدود 800 تا 1200 کیلومتر طول داشته و موجب جدایش پوستة قاره ای افغانستان از ایران می شود . مطالعات صحرایی بر روی این گسل سازوکار راستالغز چپگرد را نشان می دهد که علت آن عملکرد تنشی خواهد بود که از طرف هندوستان به پوستة ایران وارد میشود و چون در این ناحیه جزء مؤثرترین تنشهای حاکم است ، به همین دلیل مکانیزم آن با سایر گسله های شمالی جنوبی ایران متفاوت است .
گسل نهبندان
مرکب از یکسری گسلة شمالی جنوبی است که در بخش جنوبی و شمالی به دلیل تغییر در جهت راستای شاخههای فرعی ، گسل روند شمال غرب - جنوب شرق مییابد . این روند فرعی را در ناحیة نصرت آباد زاهدان بخوبی میتوان شناسایی کرد . گسلة گیوة سهل آباد و آهنگران از شاخههای فرعی این گسل محسوب میشوند . گسلة نِه مرز ایالات ساختاری سیستان و لوت را تشکیل می دهد . حرکت اصلی آن برشی راستگرد است اما میتوان در شاخههای فرعی حرکت چپگرد را نیز اندازهگیری کرد . گسلة نهبندان موجب بریدگی رسوبات کواترنر، پیدایش چشمههای گسلی و زمین لغزشهای متعدد در عهد حاضر شده که نشانگر فعال بودن گسل میباشد . به همین خاطر و همچنین بدلیل فعالیت همزمان با گسله هریرود نقش عمدهای در کانسار زایی منطقة سیستان داشته است . از جمله ایجاد منیزیت، پونتیت، آزبست، مس، لیونتیت و کانسارهای مشابه . فعالیتهای قدیمی گسل مشخص نبوده ولی احتمالاً به شروع پرکامبرین نسبت میدهند . بطور کلی از اوایل مزوزوئیک این گسله نقش عمدهای در تکوین زمین شناسی و دگرشکلی منطقة شرق ایران داشته است.
گسل بشاگرد
در واقع یک سیستم گسلی مرکب است که از تعداد زیادی گسلة موازی و تعدادی زون شدیداً خرد شده تشکیل شده است . نام دیگر آن گسل قصر قند است . اکثر شاخه های فرعی آن بصورت معکوس عمل میکند و شیب آن به طرف شمال است . مرز بین دو ایالت ساختاری سیستان و مکران است . ادامة این گسل در بخش غربی به گودال جازموریان می رسد . به عقیدة برخی محققین این گسل گودال را نیز قطع میکند . در طول شاخه های فرعی این گسل ، بیشتر در بخشهای شمالی مکران ، افیولیت ملانژها بر روی فیلیشهای کواترنر رانده میشود . مولفة دیگر این گسل راستگرد است . یکی از گسله های فعال ایران محسوب شده طوریکه کانون تعداد زیادی از زمین لرزههای امروزی بر روی این گسله قرار گرفتهاند . حد شرقی این گسل در داخل خاک پاکستان به گسل چمن منتهی می شود . حد غربی آن در گودال جازموریان مدفون شده و قابل تشخیص نیست..............