http://www.pdfone.com. .http://openpdf.com
http://www.toodoc.com. .http://www.pdfgeni.com
http://search-pdf-books.com. .http://www.pdfqueen.com
http://pdfind.com. .http://pdfdatabase.com
کل سرزمین ایران در حال نابودی است،70 درصد جمعیت ایران باید مهاجرت کنند (حتما منتشر کنید)
یک وقت حکومتها با مدیریت غلط سیاسی یا اقتصادی، رفاه و زندگی یک یا چند نسل را خراب میکنند، یک وقت یک حکومت با جهالت و توهمات ایدئولوژیک خود یک کشور را بطور کامل و غیر قابل جبرانی کلا نابود میکند.
چند سالی هست که سازمان ملل و برخی کارشناسان مستقل ، مرتب درباره پیامدهای نحوه مدیریت آب در جمهوری اسلامی اخطارهای شدید میدهد، اما از آنجایی که آقایان کلا هیچ ارگان بین الملی را قبول ندارند، این گزارشات در جامعه منتشر نمی شد. امروز مشاور رئیس جمهور در یک اقدام شجاعانه ، واقعیتهای آبی کشور و احتمال نابودی کامل سرزمین ایران را بخاطر سوء مدیریت و اوهامات ناشی از تفکرات سران نظام را بطور کامل گفت.
متن کامل مصاحبه در لینک زیر قابل مطالعه است ، فقط بطور خلاصه بخشی از آن خواهد آمد.
عیسی کلانتری با اعلام آمار تکاندهنده از ذخایر آبی کشور گفت: ایران با بهرهبرداری از ٩٧درصد آبهای سطحی خود عملا تمام رودخانههای خود را خشک کرده است و دیگر آبی در طبیعت باقی نمانده است. این موضوع به معنای آن است که اگر به همین وضع ادامه دهیم حدود ٧٠درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ٥٠میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند. کلانتری با بیان این نکته که در زمینه بحران خشکسالی واقعیتها کتمان شده است گفت: مسئولان نظام تا امروز باور نداشتند که کشور دارد رو به قهقرا میرود و حالا متوجه این موضوع شدهاند که دیر است.
تنها دو کشور در جهان وجود دارد که با بهرهبرداری بیرویه و بالای 40 درصد ، از منابع آبهای سطحی در معرض بحران جدی قرار گرفتهاند و آن دو کشور ایران و مصر است. این در شرایطی است که میزان بهرهبرداری از آبهای سطحی در مصر به ٤٦درصد و در ایران با اختلاف فاحش به ٩٧درصد رسیده است!!! برای اینکه عمق فاجعه را بهتر متوجه شوید عملکرد برخی از کشورهای جهان را در بهرهبرداری از آبهای سطحی سرزمینشان مرور میکنیم: ژاپن ١٩درصد، آمریکا ٢١درصد، چین ٢٩درصد، هند ٣٣درصد و در کشوری مانند اسپانیا که از لحاظ اقلیم و ویژگیهای جغرافیایی به ایران شباهت دارد تنها ٢٥درصد.
حتی در صورت بارش ایدهآل و نفوذ آب به زیر زمین، جایی برای ذخیره آن وجود ندارد، در نتیجه آب در سطح خاک جاری شده و تبخیر میشود. این موضوع شورتر شدن خاک و از دست رفتن حاصلخیزی آن را به دنبال داشته است. درحال حاضر وضع آبی برخی از شهرهای ایران به سطحی رسیده است که طبق استانداردهای جهانی به «شهر مرده» تعبیر میشوند. بهعنوان مثال درحال حاضر شاهرود و نیشابور از نظر هیدرولوژی شهر مرده به حساب میآیند و بخش عمدهای از شهرستان رفسنجان نیز شهر مرده تلقی می شود.
کلانتری اشتباههای مدیریتی 36 سال اخیر را باعث رسیدن به این نقطه دانست و گفت: زمانی آمدیم گفتیم سیاستگذاریها برای منابع کشور در راستای توسعه پایدار باشد اما عدهای گفتند توسعه پایدار و اصول غربی را کنار بگذارید.!
http://www.entekhab.ir/fa/news/201079
یک چاه آب به ازای هر ۱۰۴ شهروند ایران
مطابق آمار سازمان بازرسی کل کشور، در ایران ۷۵۴ هزار حلقه چاه وجود دارد که حدود ۴۰ درصد آنها بدون مجوز حفر شدهاند. در دولت دهم با تصویب لایحهای به دهها هزار چاه غیرمجاز پروانه بهرهبرداری داده شد.
خشکسالی و بحران کمآبی که از چند سال پیش درباره آن زیاد بحث میشود ابعاد گوناگونی دارد. استفاده بیرویه از منابع زیرزمینی و هدر رفتن آب در بخش کشاورزی این بحران را تشدید میکند.
در نشست مشترک اعضای کمیسیون اصل ۹۰ مجلس با معاونان سه وزارتخانه نیرو، جهاد کشاورزی، دادگستری و سازمان بازرسی کل کشور (یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ۹۴) گزارشی از تعداد چاههای مجاز و غیرمجاز در ایران ارائه شد که دامنهی این بحران را آشکارتر میکند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجلس (خانه ملت) حسین آذین، عضو هیئت رئیسه کمیسیون به نقل از معاون سازمان بازرسی کل کشور تعداد چاههای فعال در ایران را ۷۵۴ هزار حلقه اعلام کرد.
یک چاه به ازای هر ۲۹ روستایی
درگاه ملی آمار، وبسایت مرکز آمار ایران، جمعیت کشور تا روز دوشنبه، ۲۸ اردیبهشت اندکی بیش از ۷۸ میلیون و ۳۵۳ هزار نفر ثبت کرده است.
بر این اساس به ازای هر ۱۰۴ نفر از جمعیت کل ایران یک حلقه چاه وجود دارد. با توجه به تمرکز چاهها در مناطق روستایی این نسبت بسیار متفاوت خواهد بود و میتواند به یک چاه به ازای هر ۲۹ ساکن روستا برسد.
نتایج سرشماری سال ۹۰، جمعیت ساکن در روستاهای ایران را ۲۱ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر و شمار شهرنشینان را دو و نیم برابر آن نشان میدهد.
در عین حال همهی چاههای غیرمجاز الزاما در روستاها و برای فعالیتهای کشاورزی نیستند. خبرگزاری مهر تیرماه ۹۳ به نقل از یک مقام مسئول در شرکت آب منطقهای تهران نوشت، در این شهر ۱۶ هزار چاه وجود دارد که ده هزارتای آن پروانه ندارند.
برآوردهای سازمان بازرسی کل کشور حاکی از آن است که از میان چاههای فعال در سراسر ایران ۳۰۰ هزار تای آنها بدون داشتن مجوز مشغول استخراج آب هستند.
به این ترتیب نزدیک به ۴۰ درصد از چاههای موجود در ایران، در حال حاضر بدون مجوز از منابع آبهای زیرزمینی برداشت میکنند و نظارتی بر فعالیت آنها نمیشود.
حفر بیرویه چاه در سه دهه گذشته یکی از علتهای خشکی تالابها و دریاچهها به شمار میرود که پیشبینی میشود به مهاجرت میلیونها نفر از ساکنان این مناطق منجر شود.
شناسایی یک سوم چاههای غیرمجاز
معضل دیگر ناتوانی یا اهمال مسئولان در شناسایی چاههای غیرمجاز و دشواری جلوگیری از ادامه فعالیت آنها است. بر مبنای گزارشی که وزارت نیرو به کمیسیون اصل نود ارائه کرده این وزارتخانه تنها یک سوم این چاهها را شناسایی کرده است.
بر اساس گزارش وزارت نیرو، از صد هزار چاه غیرمجاز شناسایی شده، برای ۳۸ هزار مورد آن پرونده قضائی تشکیل شده اما تا کنون فقط برای ۱۴ هزار پرونده رأی صادر شده است.
مجلس شورای اسلامی در سال ۸۹ قانون تعیین تکلیف چاههای بدون پروانه را تصویب و وزارت نیرو را موظف کرد که ظرف دو سال تکلیف تمام چاههای بدون پروانه واقع در دشتهای کشور را که قبل از پایان سال ۸۵ حفر و توسط وزارت نیرو شناسایی شدهاند روشن کند.
در این قانون وزارت نیرو موظف شد با در نظر داشتن ظرفیت آبی دشتها، رعایت حریم چاههای مجاز، و عدم زیانرسانی به دیگران و عموم، و به شرط اجرای آبیاری تحتفشار توسط متقاضی، چاههای بدون پروانه را سازماندهی کند و در صورت فراهم بودن شرایط برای آنها پروانه بهرهبرداری صادر کند.
آبهای زیرزمینی قربانی کشاورزی
حسین آذین با اشاره به این قانون به "خانه ملت" گفت: «نمایندگان وزارت نیرو در این جلسه با انتقاد از اینکه قانون تکلیفی برعهده صاحبان این چاهها برای تعیین وضعیت چاههای آب کشاورزی نگذاشته، خواهان رفع این خلاء قانونی شدند و مقرر شد نواقص موجود در قالب لایحهای از سوی دولت به مجلس برای تصویب ارسال شود.»
علیرضا دائمی معاون وزیر نیرو، بهمن ماه سال پیش در یک نشست خبری اعلام کرد که در حال حاضر ۵۰ درصد از آب مورد نیاز فعالیتهای کشاورزی از منابع زیرزمینی برداشت میشود و به دلیل خشکسالیهای پیدرپی میزان برداشت رو به افزایش است.
به گزارش خبرگزاری قوه قضائیه (میزان)، علیرضا دائمی در این نشست تاکید کرد که با ادامه تغییرات اقلیمی و کمآبی در ۱۴ سال گذشته، کشاورزان بیش از پیش به حفر چاههای عمیق بدون پروانه روی آوردهاند.
در حال حاضر برداشت از منابع زیر زمینی اغلب دشتهای ایران ممنوع اعلام شده است. وزارت نیرو برداشت از حدود ۲۳۰ دشت در استانهای قزوین، سمنان، خراسان رضوی، تهران، اصفهان، فارس و بسیاری دیگر از استانها را ممنوع کرده است.
وابستگی کشاورزان به چاههای بدون پروانه
معاون وزیر نیرو تعداد چاههای غیرمجاز را ۲۰۰ هزار حلقه ذکر کرده اما ظاهرا منظور او چاههایی است که در یک دوره زمانی مشخص حفر شدهاند.
به نظر میرسد که با توجه به عدم شناسایی همه چاههای بدون پروانه، تعداد واقعی آنها بسیار بیشتر باشد. روزنامه اقتصادی "فرصت امروز" اسفند ماه گذشته در گزارشی نوشت که تعداد چاههای بدوم مجوز میتواند به ۴۰۰ هزار حلقه برسد.
بنابر این گزارش آمار غیررسمی تعداد کل چاههای ایران را بیش از یک میلیون حلقه برآورد میکنند. کارشناسان نقش این چاهها در پائین رفتن سطح آبهای زیرزمینی دشتهای ایران بسیار تعیینکننده ارزیابی میکنند.
با این همه بستن چاههای بدون پروانه بدون پیامد نیست. محمدرضا امیری کهنوج، عضو کمیسیون کشاورزی مجلس در این باره به "فرصت امروز" میگوید: «میانگین عمر چاههای بدون پروانه در کشور به حدود ۲۰ سال میرسد. در این مدت زمان نسبتا طولانی، کشاورزان با آب استحصالی باغ و مزرعه ایجاد کردهاند و معیشت خانوادهشان را تامین میکنند.»
نقش سوءمدیریت در بحران آب
برخی از ناظران سیاستهای دولتهای مختلف و شعارها درباره ضرورت خودکفایی در تولید محصولات استراتژیک کشاورزی مانند گندم را که در دولت قبلی تشدید شد، از عوامل مهم تشویق کشاورزان به استفاده بیرویه از منابع آبی ارزیابی میکنند.
همچنین کمتوجهی سیاستمداران به فراهم کردن زمینهها و تشویق و حمایت از کشاورزان برای استفاده از روشهای نوین آبیاری از دیگر معضلات امروز ایران محسوب میشود.
احمدعلی کیخا، معاون محیط طبیعی سازمان محیط زیست در گفتوگو با "خبرآنلاین" (چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت/ ۶ مه) هشدار داد که اگر اصرار داشته باشیم همه محصولات کشاورزی را در داخل تولید کنیم، در آینده به وضعیت سومالی دچار خواهیم شد.
کیخا تاکید میکند، تولید محصولاتی مانند ذرت در داخل، که آب زیادی لازم دارند، سیاست اشتباهی است و این تصور که تامین امنیت غذایی به معنای تولید همه محصولات در داخل است اشتباه است.
معاون سازمان محیطزیست میگوید با روشهای نوین آبیاری و کشت گلخانهای میتوان در یک هکتار زمین ۴۰۰ تن خیار یا ۳۵۰ تن گوجه فرنگی تولید کرد اما برای برداشت همین مقدار محصول به شکل سنتی و در مناطق گرمسیر دهها برابر آب مصرف میشود.
خودکفایی بیمعناست
کیخا معتقد است که میتوان بر تولید محصولاتی مثل زرشک، زعفران، پسته، بادام و یا انجیر تمرکز کرد که بومی منطقهی کم آب ایران هستند و قابلیت صادرات هم دارند و با درآمد آن محصولات آببر را وارد کرد.
عیسی کلانتری مشاور معاون اول رئیس جمهور در امور آب اعتقاد دارد که با توجه به معضلات اقلیمی، زیست محیطی و کمبود آب در ایران "صحبت از خودکفایی بیمعناست".
کلانتری که از سال ۶۸ تا ۷۷ وزیر کشاورزی بود میگوید طبق استانداردهای جهانی میزان مصرف سالانه آب باید معادل ۴۰ در صد از منابع تجدیدپذیر باشد اما میزان مصرف در ایران نزدیک به ۱۰۰ درصد است.
مشاور معاون اول رئیس جمهور با اشاره به این که بخش کشاورزی تنها ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی را تامین میکنند اما ۹۲ درصد مصرف آب را به خود اختصاص داده، میافزاید این وضعیت قابل ادامه یافتن نیست.
محسن رنانی، استاد اقتصاد و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان ۱۵ اردیبهشت در یک نشست تخصصی درباره بحران آب، سیاستهای اشتباه در سه دهه گذشته را عامل اصلی بحران موجود عنوان کرد و هشدار داد که با ادامه این وضعیت "این خطر جدی است که تا پنج سال آینده جنگ آب شروع شود".
رنانی سدسازی بیرویه و صدور مجوز حفر چاه به بهانه حمایت از کشاورزان را از سیاستهای اشتباه گذشته خواند و گفت، در سال ۸۹ دولت محمود احمدینژاد با ارائه لایحهای به مجلس به چند دهها هزار چاه غیرمجاز پروانه داده است.
حسین صارمی،پارک علم و فناوری فارس واحد 303- شرکت مهندسین مشاور روانآب فارس
siamak.saremi@gmail.com
- مقدمه
قسمت اعظم این استانها در محدوده سلسله جبال زاگرس قرار می گیرد. از اینرو به جاست در ابتدای این مبحث، ویژگیهای ریخت شناسی این واحد که به تبع، ریخت شناسی استانهای مذکور را نیز دربرمی گیرد بیان شود. در بخشهای بعد بر اساس نقشه های زمین شناسی موجود، پراکندگی دشتها در استانهای مورد بحث، ذکر شده و سازندهای رخنمون در اطراف آنها که در ارتفاعات و تاقدیسهای مجاور دشتها بیشترین گسترش را دارند ذکر می شود. افزون بر این حساسیت سازندهای مذکور نسبت به فرسایش و حرکتهای توده ای که به تبع بر این دشتها نیز اثرگذار است تا حد امکان بیان می شود. انتظار می رود مواد آبرفتی تشکیل دهنده این دشتها بیشتر از مواد فرسایش یافته سازندهای ارتفاعات مجاور می باشد که بیشترین حساسیت را به فرسایش دارند.
- زاگرس در استان فارس
واحد زاگرس در منطقۀ فارس به حداکثر پهنای خود میرسد. در فارس، امواج چینها ملایمتر و بازتر شده و بیشتر به صورت چالههای ناودیسی و برجستگیهای تاقدیسی ساده خودنمایی میکند. چالههای ناودیسی اغلب از طریق فرودهای محوری تاقدیسها به یکدیگر متصل شده و در نتیجه، دشتهای بسیار فراخ به وجود آوردهاند (مانند دشت داراب). از مشخصات دیگر زاگرس فارس، ناوهای برجسته میباشد که گاهی در ارتباط با زمینهای پست مجاور حالت برجسته یافته و توپوگرافی مشخصی پیدا کردهاند( ناودیس برجسته قلات، شهرک و . . .).
در منطقۀ فارس، محور چینها به تدریج به طرف شرق متمایل میشوند و سرانجام در منطقۀ لار، به کلی غربی- شرقی میشوند. علاوه بر این، دخالت نیروهای عمودی به صورت تزریق نمک (گنبد نمک) ویژگی خاصی به زاگرس فارس بخشیده است، به گونهای که بزرگترین تمرکزگاه گنبدهای نمکی کشور است( گفته می شود در استان فارس بیش از 114 گنبد نمکی وجود دارد). تزریق نمک در میان رسوبات اغلب لایههای فوقانی را شکافته و در سطح زمین توپوگرافی خاصی را به وجود آوردهاند. حضور و دخالت گنبدهای نمک باعث شده تا بسیاری از زمینها و آب منطقۀ فارس به املاح نمک آلوده شده و غیرقابل استفاده گردند.
افزون بر این تعدادی کویر در استان فارس مشاهده میشود. کویرها بر اساس تعریف بولک عبارتند از زمینهای رسی و سیلتی بسیار شور که در فصل مرطوب دارای خاک نرمی هستند که پوستۀ نمکی آنها گاهی از آب پوشیده شده و اغلب در کنار هم قرار دارند و فاقد هر گونه آثار حیات اعم از گیاه یا حیوان میباشند. صورت عمومی کویرها شامل سرزمین هموار یا پوشش سطحی پفکرده است.
مهمترین کویرهای فارس عبارتند از:
نام
موقعیت
مساحت (km2)
مساحت قشر نمک(km2)
تیپ کویری
ابرقو
جنوبشرق ابرقو
1590
1015
قشر نمکی+جلگه رسی+منطقه مرطوب
میدان لاوار
جنوبشرق ابرقو
1000
85
قشر نمکی+جلگه رسی+ دلتا
نیریز
شرق نیریز
1915
747
قشر نمکی+جلگه رسی+دریاچه فصلی
علاوه بر کویرها، اغلب در چالههای کوچک محلی، و یا مسیر رودهای کمشیب، رسوب دانههای بسیار ریز رس و سیلت اشکال دیگری به وجود آوردهاند و صورت ظاهری این پدیده نیز صاف و فاقد پوشش گیاهی است. این پدیده نامهای گوناگونی دارد و به آن کویر کمنمک یا بدون نمک نیز میگویند. مهمترین کویرهای کمنمک استان فارس عبارتند از:
- میدان گل (شرق دریاچۀ بختگان)
- میدان لاوار (جنوب شرق ابرقو)
- زمین ریخت شناسی استان فارس
بر اساس تقسیم بندی واحدهای زمین ریختی ایران، استان فارس و نواحی اطراف آن در واحد زاگرس(واحد جنوبغربی) ایران قرار می گیرند. این واحد که به نوبه خود به دو قسمت زاگرس چین خورده و زاگرس مرتفع تقسیم می شود با طولی حدود 1400 کیلومتر و با روند شمال غرب- جنوب شرق از حوالی مریوان در استان کردستان آغاز و تا جنوب بندرعباس(یا به طور دقیقتر تا تنگه هرمز) گسترش میابد. زاگرس در واقع یکپارچه ترین توده کوهستانی ایران است که از یک سو به جلگه خوزستان و از سوی دیگر به فرورفتگی های ایران مرکزی محدود می شود. از لحاظ شکل ظاهری این مجموعه بزرگ ناهمواری ایران، تفاوتهای بارزی را با سایر واحدهای ژئومرفیک نشان می دهد. به طوریکه در زاگرس چین خورده نوع کلاسیک این ناهمواری ها در اثر فرایند چین خوردگی و در زاگرس مرتفع فرایند گسلش و ایجاد سفره های رورانده عامل اصلی تشکیل این گونه اشکال زمین ریخت بوده است. با این حال نوع ناهمواری ها و شکل ظاهری آنها در هر دو قسمت به تدریج از داخل به طرف خارج تغییرات محسوسی یافته و ابتدا به زاگرس چین نخورده و در نهایت به دشتهای هموار ختم می شود. بدین ترتیب از نظر پیکرزمین ساختاری مجموعه زاگرس را می توان به سه واحد زاگرس مرتفع، زاگرس چین خورده و زاگرس چین نخورده(هموار) تقسیم کرد. مرز بین زاگرس مرتفع و زاگرس چین خورده گسل جدید زاگرس بوده و گسل قدیمی زاگرس نیز این واحد را از واحد ایران مرکزی(سنندج- سیرجان) جدا می کند. بخشی از زاگرس که به طور کلی در استان پهناور فارس گسترده شده است را به عنوان زاگرس جنوب شرقی یا زاگرس فارس در نظر می گیرند که در واقع قسمت عمده آن در زاگرس چین خورده قرار می گیرد. بخش شمالی و شمال شرقی استان در همسایگی استانهای اصفهان و کرمان نیز بخشی از واحد زمین ریخت ایران مرکزی به حساب می آید که البته از گسترس کمی برخوردار است.
در این مقاله به منظور سهولت در انجام مطالعات و دسترسی به اطلاعات، زمین ریخت شناسی استان را به دو قسمت زمین ریخت شناسی دشت و زمین ریخت شناسی کوهستان تقسیم نموده ایم که حاوی اطلاعات عمومی در مورد مشخصات ژئومرفیک استان می باشد.
- زمین ریخت شناسی دشت
دشتهای استان فارس در بخشهای میانی غالبا از نوع آبرفتی و در بخشهای شرقی عمدتا از نوع کویری(بیابانی) است. دشتهای آبرفتی از رسوبات و نهشته های تحکیم نیافته ائی تشکیل یافته است که خود از فرسایش رودخانه ائی ارتفاعات بلند زاگرس بوجود آمده اند. بدین علت در بیشتر این دشتها سیستمهای پیچیده ائی از رودخانه ها و آبراهه ها وجود دارد که گاه به صورت دائمی و گاه به صورت فصلی باعث بوجود آمدن دشتهای سیلابی و تراس های آبرفتی بویژه در قسمتهای میانی استان گردیده اند. این دشت ها در نزدیکی کوهپایه ها به تدریج به رسوبات مخروط افکنه تبدیل می شوند.
- دشت شیراز
دشت شیراز در میانی ترین بخش استان عمدتاًَ از رسوبات دشت سیلابی، رسوبات کوهپایه ای تحکیم نیافته تا کمی سیمانی شده، پادگانه های آبرفتی از جنس ماسه، سیلت و رس، رسوبات مردابی از جنس رس و نمک، آبرفتهای رودخانه ای از جنس قلوه سنگ و شن و رسوبات دریاچه ای در نزدیکی دریاچۀ مهارلو تشکیل شده است. علاوه بر اینها توده های لغزیده که نتیجۀ ریزش ناگهانی لایه های سنگی و لغزش در شیبها است از دیگر سیماهای مورفولوژیک دشت شیراز است. رسوبات کوهپایه ای تحکیم نیافته به صورت مخروط افکنه از جنس گراول، کنگلومرای کم سیمانی شده در دامنۀ کوهها یا در مجاورت دشتها مشاهد می شود. دشت شیراز یک دشت ناودیسی است که توسط تاقدیسهای بزرگ احاطه شده و در اثر فعالیت سیستمهای گسلی جوان و بروز نشستهای بعدی ایجاد گردیده است. به علت مناسب بودن بافت خاک و بالا بودن سطح آب زیرزمینی در دشت شیراز، انواع محصولات کشاورزی در این دشت کشت می شود. رودخانۀ قره آغاج از جمله مهمترین رودخانه هایی است که در این دشت جریان دارد.
- دشت مرودشت
این دشت در حقیقت ادامه دشت شیراز به طرف شمل و شمال غرب است که عمدتا از رسوبات سیلابی از جنس رس و ماسه، آبرفتهای رودخانه ای (مئاندری) و رسوبات مردابی از جنس رس و نمک تشکیل یافته است. این دشت در واقعی یکی از پهناورترین و حاصلخیزترین دشتهای استان فارس است که از زرقان در جنوب تا دشت خرامه و ارسنجان در جنوب شرق و شمال شرق و دشتهای سعادت شهر و مرغاب در شمال گسترش دارد. ویژگی مورفولوژیکی این دشتها نیز تا حد زیادی مشابه دشت مرودشت است. به طور کلی قسمت عمدۀ آنها از رسوبات سیلابی و رودخانه ای (مئاندری) تشکیل شده است که به تدریج با نزدیک شدن به کوهها به رسوبات کوهپایه ای و مخروط افکنه (از جنس رس، سیلت و کنگلومرای سیمانی شده) تبدیل می گردد. رودخانۀ کٌر طویلترین رودخانۀ جاری در دشت مرودشت است.
- دشت ارژن
این دشت با مساحتی حدود 90 کیلومتر مربع در 60 کیلومتری غرب شیراز قرار گرفته است. از دیدگاه ژئومرفیک این دشت در واقع یک پولیه است. بدین معنا که آب حاصل از نزولات جوی، جریان سطحی و یا چشمه های کارستی ابتدا در دریاچه آن جمع شده و سپس از طریق حفراتی که در جنوب شرق دشت و در مجاورت گسل شرقی وجود دارد به داخل زمین فرو رفته و تخلیه می گردد.
- دشت ابرکوه
دشت ابرکوه (ابرقو) دشت بزرگی است که با مساحتی حدود 1500 تا 2000 کیلومتر در شمال خاوری کوه همبست و در مسیر جادۀ سورمق-دهشیر قرار گرفته است. بلندی این دشت از دریا حدود 1500 متر می باشد. حوضۀ آبریز خشکرودهای این دشت به سوی شمال شرقی به مرداب گاوخونی و پهنۀ نمکی ابرقو می رسد. نهشته های کوهپایه ای دشت بیشتر به صورت قلوه سنگ، شن و ماسه پدیدار شده است که در بخش گسترده ای در دامنۀ کوهها به چشم می خورد. شیب توپوگرافی این نهشته ها 1 تا 2 درصد است. در بخشهایی از این کفه که شیب توپوگرافی به صفر می رسد، به مواد دانه ریز در حد رس و لای تبدیل می گردد که به دلیل تبخیر زیاد و بارش اندک، با مواد تبخیری مانند گچ و نمک همراه است. کفۀ ابرقو در واقع یکی از سری فرورفتگیهایی است که از دریاچۀ ارومیه تا جازموریان با روند شمال غربی-جنوب شرقی قرار گرفته است. این کفه با راستای شمال غربی با فواصل نه چندان طولانی به کفۀ طاقستان و از آنجا به باتلاق گاوخونی می پیوندد. به طور کلی دشت ابرقو کفه ای بسیار هموار است که با گل و لای همراه با املاح تبخیری و همچنین ماسه های بادی پوشیده شده و در سرتاسر سال نیز خشک است.
- دشت آباده
به طور کلی از نظر ریخت شناسی، منطقۀ آباده از مجموعۀ چند دشت بزرگ و کوچک تشکیل یافته است که به وسیلۀ کوههای بلند با روند شمال غربی-جنوب شرقی از یکدیگر جدا می شوند. این ویژگی ژئومرفولوژیک متأثر از گسله آباده – سورمق است که باعث رورانده شدن نهشته های پرمین و به وجود آمدن هورست – گرابنهای متعدد در این منطقه گردیده است. دشت آباده به عنوان بزرگترین دشت منطقه عمدتاً از تراسها و مخروط افکنه های آبرفتی تا پهنه های رسی، مارنی و گچی و همچنین دشتهای سیلابی (از جنس ماسه های دانه ریز) تشکیل یافته است. این دشت با هوای گرم در تابستان و سرد و ملایم در زمستان، یکی از دشتهای خشک و بیابانی استان فارس به شمار می آید که متوسط بارندگی آن به حدود 150 میلیمتر در سال می رسد و در فصل بهار این منطقه تحت تأثیر بادهای شدیدی است که از نواحی کوهستانی به طرف نواحی بیابانی می وزند. در این دشت، نهرها و قنوات متعددی وجود دارد که غالباً در دشتهای سیلابی و کفه های رسی حفر شده اند و به طرف شمال شرقی از مقدار آنها کاسته می شود. آب دهی این قناتها گاه ببیش از 70 لیتر در ثانیه میرسد.
- دشت قطروئیه
دشت قطروئیه، فروافتادگی مثلثی شکلی است که بخش غربی آن به یک زون گسلی بسیار مهم به نام زون گسلی قطروئیه – ده برین محدود می شود. در حقیقت، دشت قطروئیه در اثر عملکرد متقابل این زون گسلی و زون راندگی شمال غربی – جنوب شرقی ده وزیر- ده برین بوجود آمده است. این دشت محل تجمع بارشهای فصلی بوده و رسوبات حاصل از فرسایش کوهستانهای شمالی و غربی در آنها نهشته می شوند. این فرورفتگی سطح تراز کل منطقۀ قطروئیه به حساب آمده و آبریزهای تمامی محدوده به آن سرازیر می شود. دشت قطروئیه در شرق و شمال شهر قطروئیه عمدتاً از زمینهای زراعتی و دشتهای جوان، پهنه هایی از جنس رس و ماسه نمکی تشکیل یافته است. به طرف جنوب شرق جنس این دشت تغییر کرده و به رسهای نمکی تبدیل می شود. عبور از این قسمت که گودترین قسمت دشت به حساب می آید در مواقع بارانی بسیار خطرناک بوده و به این لحاظ، قبلاً به آن کفۀ مرگ گفته میشد. رسوبات کوهپایه ای که در حدواسط این دشت و کوههای مرتفع در شمال شرقی وشرق قرار گرفته شده عمدتاً از مارن، سیلت، و کنگلومرای سست تشکیل یافته است. در لابلای این نهشته ها، تراسهای آبرفتی و مخروط افکنه های جوان قرار گرفته اند که در نزدیکی نواحی روستایی و مرکزی دشت به رسوبات دشت سیلابی و نهشته های بستر رودخانه ائی تبدیل می شوند. بر روی عکسهای هوایی، دشت قطروئیه با رنگ سفید از سایر قسمتها متمایز است.
- دشت خنج
این دشت در شرق و شمال شهر خنج قرار گرفته است. در این منطقه، علاوه بر دشت خنج، دشت دیگری به نام دشت علا مرودشت نیز وجود دارد که به وسیلۀ کوه تنگه خور (تاقدیس خشت) در شمال و کوه لنگه آسیایی در جنوب محصور شده است. هر دو دشت ظاهراً در اثر عوامل زمین ساختی (گسلی) در منطقه بوجود آمده و حتی راستای روخانه دائمی و فصلی نیز در ارتباط تنگاتنگ با این عوامل است. دشت خنج غالباً از پهنه های سیلتی، رسی، ماسه ای و تا حدی گراولی و نهشته های دشت سیلابی از جنس رس سیلت و نمک تشکیل یافته است. دریاچۀ فصلی خنج نیز که حاوی رسوبات سیلتی و نمکی است از دیگر پدیده های ریخت شناختی این دشت است که در سالهای پرباران برای مدت کوتاهی در آن آب تجمع می یابد. دشت علاءمرودشت در جنوب، دارای همان ترکیب لیتولوژیکی دشت خنج است که عمدتاً از فرسایش کوههای مجاور منشأ گرفته است. در این دشت بر خلاف دشت خنج، رسوبات آبرفتی و بستر رودخانه ای از گسترش بیشتری برخوردارند که غالباً به صورت دشتهای سیلابی ممتد در مجاور رودخانه های فصلی و دائمی به وجود آمده اند. دشت خنج به طرف شرق تا منطقۀ گراش ادامه یافته و در نهایت به دشت لار می پیوندد. دشت علاءمرودشت نیز به طرف شرق و شمال شرقی به دشت بیرم و کوه گاوبست گسترش می یابد.
- دشت حاجی آباد
منطقۀ حاجی آباد خود شامل دشتهای نسبتآً وسیعی چون دشت زرین دشت (در شمال و شرق زرین دشت)، دشت شهر پیر (در جنوب روستاهای شهرپیر، رده شور، و دوبران) و دشت جویم (در پیرامون بنارویه) می باشد. دشت زرین دشت عمدتاً از نهشته های رسی و سیلتی، نهشته های آبرفتی و سیلابی و پهنه های کوچک رسی تشکیل یافته است. دشت شهر پیر نیز شامل پهنه های رسی و سیلتی وسیع و رسوبات کانال رودخانه ای است که همۀ آنها به دریاجۀ فصلی می ریزند. کف این دریاچه دارای فرو چاله هایی است که آب را در خود فرو می برند. دشت جویم که از شمال روستای منصور آباد تا جنوب بنارویه گسترش دارد از انباشته های رسی و سیلتی و همچنین رسوبات بستر رودخانه ای (سیلابی) تشکیل یافته است. چندین رشته قنات در این دشت حفر شده است که منبع اصلی تأمین آب کشاورزی به حساب می آیند. علاوه بر عوامل فرسایشی، عوامل تکتونیکی نیز در به وجود آمدن این دشتها نقش داشته اند، به طوری که مرز کلیه دشتها با ارتفاعات مجاور، تراستی و گسلیده است.
- دشت فراشبند
دشت فراشبند با روند شمال غربی- جنوب شرقی از جنوب شهر فراشبند در جنوب روستای کنارمالک آغاز شده و تا بخش جره گسترش دارد. عرض متوسط این دشت حدود 6 کیلومتر و درازای آن 30 کیلومتر است. این دشت در پیرامون شهر فراشبند و جنوب روستا آویز عمدتاً از پهنه های رسی و سیلتی تشکیل یافته است که در آنها نخلستانها و زمینهای کشاورزی متعدد وجود دارد. از این ناحیه به بعد، دشت فراشبند از تراسهای سطح پایین ماسه ای، تراسهای سطح بالا و مخروط افکنه های گراولی تشکیل یافته است. دشت دارنجان- نوجین در واقع بخشی از دشت فراشبند به حساب می آید که به طرف غرب از گسترش آنها کاسته شده و نهایتاًَ به ارتفاعات تاقدیسی (تاقدیس گرم، کوه سرخ، بری و میشوان) ختم می شوند. رودخانۀ شور از جمله مهمترین رودخانه های مهم این دشت است که انشعابات فرعی آن تا شمال روستای آویز ادامه می یابد. بخش نوجین در حقیقت پست ترین نقطۀ دشت فراشبند است که علاوه بر رودخانه های شور، رودخانه های کوچک دیگری به طرف آن سرازیر می شوند.
چاههای غیر مجاز و تهدید طبیعت
حسین صارمی،
Siamak.Saremi@gmail.com
-یکی از منابع اصلی تأمین آب سفره های آب زیرزمینی هستند. آبهای زیرزمینی که در سه شکل برداشتی چاه، چشمه و قنات مشاهده می شوند، در مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. در مناطق شهری بهره برداری از سفره های آب زیرزمینی بیشتر به شکل چاه جهت تأمین آب شرب صورت می گیرد. در مناطق روستایی بهره برداری از آبهای زیرزمینی در هر سه شکل چاه، چشمه و قنات برای کشاورزی در مرحله اول و جهت شرب در اولویت دوم قرار می گیرد. اما در مناطق صنعتی بیشتر برداشت بصورت چاه و بدون اینکه عملیات تصفیه بر روی آن صورت گیرد، مورد استفاده قرار می گیرد.
در استان فارس در حدود 90 درصد از وسعت آنرا آب و هوای خشک و نیمه خشک در برگرفته است. در این منطق به علت خشکسالی که در چند سال اخیر و برداشت بیش از حد مجاز آب از سفره های آب زیرزمینی، زیست بوم های این مناطق در معرض بحران جدی قرار گرفته اند.
- روند برداشت آب از طبیعت
کنار رودخانه ها اولین مناطقی بوداند که انسان آنها را جهت زندگی انتخاب کرد. دسترسی آسان به آب مهمترین مزیت این مناطق بوده است. با انتخاب این مناطق توسط انسان، پایه های اولیه تمدن بشری در کنار و حواشی رودخانه های بزرگ شکل گرفت. ولی بر اثر گذشت زمان انسان به این نتیجه رسید که مناطق کوهستانی هم (مخصوصاَ در مناطق کوهپایه ای) می توان کشاورزی کرد.
اما زندگی بشر در مناطق خشک و نیمه خشک، که فقط فصول پائیز و زمستان از بارندگی برخوردارند. انسانها و خصوصاَ کشاورزان این مناطق در فصل تابستان و اوائل پائیز با کمبود آب مواجه می شوند. لذا در گذشته دو شیوه برای مرتفع کردن این مشکل در مقابل آنها بوده است. نخست ذخیره سازی آب رودخانه ها در دره ها و شیارهای میانکوهی، شیوه ای که بعدها بنام سدسازی معروف گردید. روش دیگر، استفاده از آبهای زیرزمینی بود که به سه شکل چاه، چشمه و قنات، توسط کشاورزان مورد بهره برداری قرار می گرفت. در مناطق خشک و نیمه خشک بهره گیری از قنوات در ایران مرسوم بوده است، روشی که پس از هزاران سال هنوز هم کم وبیش مورد استفاده قرار می گیرد.
رویکرد منابع آب در سه دهه اخیر
در سه دهه اخیر وقایعی به وقوع پیوسته که رویکرد استفاده از منابع آب را در کشور و استان فارس تغییر داده است.
- افزایش جمعیت و رشد زندگی شهرنشینی. در طی سه دهه اخیر جمعیت استان فارس حدود 2.2 برابر شده، همچنین نرخ رشد شهرنشینی از 28 درصد در سال 1335 به حدود 63 درصد در سال 1385 رسیده است. این رشد جمعیت شهرنشین، افزایش مصرف آب را در شهرها بدنبال خواهد داشت. از سوی دیگر جمعیت حدود 2 میلیون نفری استان به 4.4 میلیون رسیده است. این افزایش نرخ شهرنشینی و کل جمعیت استان تقاضای مصرف بیشتر آب را بهمراه داشته است.
- خشکسالی و کاهش بارندگی ها. بطور کلی روند بارتدگی در کشور و استان فارس یک روند کاهشی بارش را نشان می دهد( طی 40 سال گذشته). علاوه بر کاهش روند بارش طی 40 سال اخیر نوع و رژیم بارندگی نیز بصورتی تغییر کرده است، که انسان کمترین استفاده را می تواند از آن داشته باشد. نوع بارش برف در استان فارس کاهش یافته و از طرفی دیگر شدت – مدت بارندگی ها نیز افزایش یافته، بصورتی که مقدار زیادی بارنذگی طی مدت زمان کوتاهی بارش می یابد. در برخی مناطق 40 تا 60 درصد بارندگی کل سال تنها در چند ساعت بوقوع می پیوندد. علاوه بر تغییراتی که در این مؤلفه اقلیمی صورت گرفته است، خشکسالی هها نیز در فرکانس های زمانی کوتاهی به وقوع می پیوندد. تمام این مسائل اقلیمی باعث شده که آب کمتری در دسترس انسان قرار گیرد.
- توسعه صنعتی و افزایش مصرف آب، احداث کارخانجاتی که احتیاج زیادی به آب دارند بر مصرف آب به طرز قابل توجهی می افزاید. علی رغم اینکه طی 30 سال اخیر کارخانه هایی که نیاز به آب زیادی داشته باشند، در فارس رشد چندانی نداشته است، ولیکن همین روند کم هم در افزایش مصرف آب تأثیر گذاشته است.
- زیرکشت بردن اراضی دیم و بایر. مهمترین عاملی که باعث برداشت بی رویه آب از سفره های زیرزمینی در استان فارس شده است، زیرکشت بردن اراضی دیم و بایر کم بازده بوده است. این روند خصوصاَ در اوایل انقلاب و بعد از انقلاب بوجود آمد. بخش قابل توجهی از زمین های بیابانی اطراف شهرها و روستاها توسط مردم زیرکشت رفت و از سوی دیگر، برخی اراضی با هدف اشتغالزایی توسط هیئت هفت نفره به بیکاران واگذاری شد ( بدون مطالعه، بررسی و ارزیابی های کارشناسانه!). واگذاری زمین به شرکتهای زراعی و تعاونی و . . . از دیگر مواردی بود که نیاز به آب را بسیار افزایش داد. با توجه به موارد فوق که نشاندهنده افزایش میزان مصرف آب در چند سال اخیر است و نیز با توجه به ثابت ماندن منابع آبی و خشکسالی های چند سال اخیر، در یک اقدام غیرمسئولانه دیگر اقدام به حفر چاه های عمیق کنترلی نداشته است مردم و دولت با حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق که خیلی از آنها پروانه و جواز حفر چاه هم ندارند، باعث نابودی قنوات و چشمه سارها شده اند( با نگاهی به قنوات موجود در استان فارس مشاهده می شود که حدود 40 تا 60 درصد آنها خشک و نابود شداند). ولی در عوض در هر 500 تا 1000 متر موتور آبی در حال فعالیت و مکیدن آب از سفره های زیرزمینی است. اگر خشکسالی چند سال دیگر ادامه داشته باشد و از طرفی برداشت بی رویه منابع زیرزمینی هم ادامه داشته باشد و چاره ای برای این معضل اندیشیده نشود، این مشکل می تواند به نابودی این منابع منجر شود که پیامد آن نشست زمین و خشک شدن برخی مناطق جنگلی، مراتع، دشتها و هزاران خسارت دیگر خواهد بود.
- چاره اندیشی
متولیان امور آب استان بایستی از صدور مجوز برداشت آبهای زیرزمینی در مناطق بحرانی جداَخودداری کند و در مناطقی که احتمال برداشت آب زیاد، منجر به معضلات زیست محیطی می شود، برخی از جوازها و پروانه های بهه برداری را برای مدتی باطل اعلام کند و یا اینکه برداشت آب بصورت دوره ای انجام شود. دولت بایستی صنایعی را که به آب زیادی احتیاج دارند، ملزم کند که طرحهایی جهت بازیافت آب از فاضلابهای موجود در آن صنایع ارائه کرده و به مرحله اجرا برسانند. همچنین از تکنولوژِی بارور کردن ابرها جهت افزایش میزان بارش در استان فارس، اقدام کند. ملزم کردن کشاورزان به استفاده از روشهای آبیاری جدید همچون آبیاری قطره ای و افزایش راندمان آب در کانالهای آبیاری و تبدیل کانالهای سنتی به کانالهای مدرن، جهت کاهش پرت آب.