بررسی مورفوتکتونیک ایران:
رشته کوههای شمالی، که بهشکل قوسی چینخورده است و بهنام البرز نامیده میشود و بخشی از چینخوردگی آلپ، هیمالیا است و شامل رشته کوههای زیر است:
1.کوههای آذربایجان، شامل کوههای میشوداغ، موروداغ، قراداغ، بزغوش و سهند و سبلان.
2.مرتفعات طالش(طوالش)
3.کوههای البرز غربی
4.کوههای البرز شرقی
5.کوههای آلاداغ-بینالود
6.کوههای هزارمسجد
همچنان که قبلاً ذکر شد ساختمان زمینشناسی نواحی مختلف این کوهها مربوط به چینخوردگی آلپی است و ضمن کوهسازی این سیستم شکستهای بزرگی نیز حاصل گشته که منجر به بیرونریزی مواد متخلف و فعالیتهای شدید آتشفشانی شده است که آثار این پدیدهها در اغلب این کوهها بهصورت مخروطهای آتشفشانی گسترش گدازههای آن مشاهده میشود.
1.کوههای آذربایجان
این کوهها از چهار گروه متشکل است. دنباله توده کوهستانی ارمنستان میباشد که برونریزیهای مواد درونی زمین غالباً در این ناحیه مورفولوژی خاصی به آن بخشیده است. در مقابل چینخوردگیهای منظم و متصل مواد انفجاری غالباً بهصورت غیر منظم و در هم ریخته قلل مرتفع و مجزا و مستقل ایجاد کرده است.
نهاییترین رشته کوههای آذربایجان قراداغ نام دارد که از توده آتشفشانی آرارات واقع در مرز ایران و شوروی(سابق) آغاز میگردد. طول این رشته کوه در حدود 220 کیلومتر و پهنای آن بین 30 تا 65 کیلومتر تغییر می نماید و ارتفاع متوسط آن 3440 متر و در بعضی قلل ان به 3660 متر نیز می رسد.
اطلاق و انتخاب نام قراداغ بهخاطر رنگ تیره قلل پوشیده از سبزه این کوهستان بوده است، این رشته کوه بهسوی شرق کشیده شده و بهتدریج از ارتفاع آن کاسته میشود و در شمال شرق آذربایجان ارتفاع آن کاملاً کم شده و به جلگه مغان منتهی میشود و مرتفعترین قلل این رشته کوه عبارتند از: نشان کوه، 3660 متر، سیمره داغ به بلندی 2760 متر، هشت هزار کوه به بلندی 2650 متر که همه مجاور رودخانه ارس بوده و محور اصلی رشته کوه را تشکیل میدهد. ساختمان زمینشناسی این رشته کوه از اشکوبهای قدیمی پالئوزوئیک و طبقات متبلور غنی از معادن فلزات است. بینظمی طبقات چینهشناسی آن در اولین برخورد کاملاً مشخص است. دنبالههای طبقات چینهشناسی نامعیناند ولی این بینظمی بههرطور که باشد در بازیافتن انحنای کوهستان و مجموعه آنها آسان است. تحدب و برآمدگی بهسمت جنوب این رشته موجب بههم پیوستگی توده آرارات به کوههای طالش میشود.
رود ارس در فرورفتگی عمیق شمال آن که مرز سیاسی کشور را باشوروی تشکیل میدهد جاری است. قره داغ به علت ارتفاع زیاد رطوبت فراوان بهخود جذب مینماید. ریزشهای باران و آبهای حاصله از ذوب برفهای قلل آن موجب تغذیه رود ارس از دامنههای شمالی آن میگردد. در ضمن شیبهای شمالی کوهستان بسیار تند و خشناند. مشاهده اختلاف سطح 1000 تا 1500 متری در نقاطی که فقط چند صد متر از هم دورند ساده نیست.
آبهای دامنه جنوبی ناحیه مرتفع اهر فرو میریزند. بنابر این میتوان این رشته کوه را بهصورت یک خط تقسیم آبها یا انترفلو شناخت که در دوسوی دامنههای آن دو خطالقعر یا تالوگ ارس و اهر رود جای گزیدهاند.
شیب تند دامنه شمالی قراداغ موجب فرسایش شدید آن گشته و منتهی به پیدایش جلگههای پایکوهی گسترده و زمینهای آبرفتی وسیع شده است. رودخانههایی که از این دامنه جریان مییابد در موارد بارندگی شدید تبدیل به جریانهای سیلابی میشوند و عناصر حاصله از تخریب شیمیایی سنگها همراه این جریانها وارد رودخانه ارس میشوند و این امر موجب بههم خوردگی و ایجاد آشوب آب رودخانه و بالاخره تجاوز به سواحل مشرف به دریای خزر میگردند.
میشوداغ-موروداغ
کوه میشو در منطقه آذربایجان در جبهه شمالی دریاچه ارومیه از شرق بهسمت غرب کشیده شده و تقریباً بین صوفیان 35 کیلومتری شمالغرب تبریز تا 15 کیلومتری جنوبشرقی خوی جایگزیده است. سیمای مرتفع این توده کوهستانی از جنوب شهر مرند بهخوبی نمایان است و در ناحیه شرق یعنی در همان منطقه صوفیان بهوسیله تپه ماهورهایی به توده موروداغ مربوط میشود. کوه مورو خود نیز تا 20 کیلومتری شمالغرب تبریز گسترش دارد. مرتفعترین نقطه میشوداغ علمدار نامیده میشود که 3155 متر بلندی دارد و نقطه مرتفع موروداغ نیز بهارتفاع 2210 متر پیرموسی نام دارد.
از نقطه نظر زمینشناسی این دو رشته کوه به هم شبیه هستند.بدین معنی که از یک پایه قدیمی احتمالاً هرسینین که شامل سنگهای گابرو، میکروگرانیت و پورفیر ها است؛ بنا شدهاند.این پایه بهوسیله تشکیلات آهکی پرمین بالایی و تریاس پایینی پوشانده شدهاند.
رشته کوه میشو که در ضلع شمالی در ناحیه ارومیه جایگزیده بهصورت یک تاقدیس مرکب شناخته شده که محور آن در جهت شرق به غرب میباشد و بر روی این محور قلههای معروف کوه تلخ، میش آباد، علمدار و کوه قاران قرار دارند.
خطالرأس این کوه خط تقسیم آبهای دو حوضه آبی ایران یعنی دریاچه ارومیه و دریای خزر میباشد. بدین معنی که آبهای دامنه جنوبی بهوسیله رودخانههای فراوانی که همه عمود بر محور تاقدیس هستند مستقیماً به دریاچه وارد میشوند در حالیکه آبهای دامنه شمالی کوه به رودخانههای زنوزچای و زیلبرچای وارد گشته و این دو رود نیز از طریق رود قازانچای به ارس میریزند و رود ارس بالاخره به دریای خزر وارد میشود.
نقش فرسایش آبهای جاری در این کوهستان فوقالعاده شدید بوده است بهویژه در دامنه جنوبی منتهی به پیدایش مخروط افکنههای گسترده و بههم متصل گشته است.
بین توده میشو و بستر رودخانه آجی زمین مسطحی گستزده شده است که ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد در حدود 1300 متر است. این جلگه مسطح از رسوبات دریاچهای یعنی از رسهای نرم و ماسه نمکدار پوشانده شده است. از مطالعه رسوبشناسی این جلگه، همچنین بررسیهای مورفولوژی سطح آن چنین استنباط میشود که دریاچه ارومیه تا این اواخر تا دامنههای کوه میشو گسترش داشته است و بهعلت تبخیر زیاد و واردات کم بهتدریج دریاچه پسروی کرده و این زمینها را رها ساخته اشت.
در بعضی نقاط این جلگه لکههای وسیع نمک و تپههای شنی مشاهده میشود که یادآور پلایاهای کویر مرکزی ایران و دشت لوت میباشند. بلندی تپههای شنی 40 متر و طول آنها به 400 متر میرسد. بهنظر میرسد که وزش بادهای جنوبغربی و وجود مانع عظیم میشو-مورو در شمال و شمالشرق مسئول پیدایش این قبیل پدیدههای صحرایی در منطقه کوهستانی آذربایجان بوده است.
توده نفوذی بزغوش:
توده نفوذی بزغوش در جنوب جلگه سراب جای دارد و جهتگیری آن بهمانند توده آتشفشانی سبلان از شرق به غرب است. طول این توده 120 کیلومتر میباشد. این کوهستان بهوسیله دو دره محصور میشود یکی دره تلخه رود که در حبهه شمالی آن جریان دارد و توده سبلان را از این کوهستان جدا میسازد و دیگری قرانقوچای است که آبهای دامنه شرقی سهند را جمع کرده و بهوسیله رود قرانقو که در فلات بین بزغوش و سهند جاری است روانه سفیدرود میکند.
در توده بزغوش قلههای متعدد تشخیص داده میشود ولی دوقله اصلی آن از 3000 متر تجاوز میکند و مرتفعترین قله آن 3302 متر بلندی دارد. قلههایی که در شرق و غرب آن قرار دارد و پست و با شیب ملایم به تپههایی که فاصل بین کوهستان و درههای مجاور میباشند ختم میشود. تپههای غربی بهعنوان رابط این کوهستان با توده آتشفشانی سهند شناخته شده و دره رود اوجان آن را از ماسیف سهند جدا میسازد. بزغوش رشته کوهی است سنگی که فقط قسمت غرب آن قابل عبور است. ساختمان زمینشناسی آن از مواد نفوذی است و بیشتر از سنگهای گرانودیوریت و سینیت ساخته شده است.
وجود آبهای معدنی گرم در دامنههای آن منشاء ماگمایی آن را نشان میدهد. رطوبت آن بهواسطه کمی ارتفاع و دور بودن از کوههایی که در جبهه مرطوب آذربایجان قرار دارند زیاد نیست و قلههای آن فقط در فصل زمستان در برف مستور بوده و با شروع فصل تابستان این کوهستان خشک میگردد ولی این رطوبت متوسط موجب پیدایش رگههای آبی کوچکی از بزغوش به دو حوضه سراب و میانه میگردد.
دره قرانقو از طرف جنوب رشته قافلانکوه را که در حوالی میانه بین دره سفیدرود و فلات آذربایجان حائل شده از توده بزغوش جدا میسازد.
توده آتشفشانی سهند:
توده سهند در جنوب تبریز قرار دارد و سه قله معروف و مرتفع در آن شناخته شده است که بر روی یک نوار قرار گرفتهاند و مجموعاً مخروط آتشفشانی سهند را تشکیل میدهند.
هرم داغ و جام داغ از قله های معروف آن بهشمار میروند. جام داغ با ارتفاع 3710 متر قله اصلی راتشکیل میدهد.
از دیدگاه پالئوژئوگرافی برونزدگی پایه رسوبی در ارتفاع 3100 متری و در انتهای دره چینی بلاغچای(دره شرقی سهند) نشاندهنده وجود ارتفاعاتی در این منطقه قبل از شروع فعالیتهای آتشفشانی میباشد.
چینهبندی منظم و متناوب و وسعت زیاد چینهها و بهطور کلی ویژگیهای ظاهری تشکیلات رسوبات آتشفشانی منطقه سهند(سینریت و ...) معرف وجود حوضه رسوبگذاری وسیع و یکسان در اطراف سهند و در زمان فعالیت آتشفشانی میباشد. مطالعه گرانولومتری رسوبات نیز محیط رسوبگذاری ساحلی را تأیید میکند.
با توجه به این مطالب توده سهند را در بدو فعالیت میتوان بهصورت جزیره و یا شبه جزیرهای کوهستانی تجسم کرد که بهوسیله دریایی کم عمق محاط بوده و مواد آتشفشانی که به این دریا وارد میشده بهکمک جریان آب بهصورت یکنواخت در سطحی وسیع گسترش حاصل نموده است. زیربنای رسوبی و قدیمی توده آتشفشانی سهند که در انتهای دره چینی بلاغچای دیده میشود مطمئناً در نتیجه فعالیتهای تکتونیکی بالا آمده است.
در بررسیهای انجام شده در این توده کوهستانی چنین بر میآید که زیربنای سهند رسوبی است و مواد آتشفشانی بر روی رسوبات دورانهای مختلف زمینشناسی قرار گرفته است. ضخامت مواد آتشفشانی را به 800 متر تخمین میزنند زیرا اختلاف ارتفاع مابین بلندترین مخروطهای آتشفشانی سهند و درههای اطراف آن در همین حدود میباشد که تمامی آن از مواد آتشفشانی تشکیل شده است. واضح است که این ضخامت در محل برجستگیهای قدیمی سهند کمتر و در محل درههای قدیمی بیشتر میباشد. بهطور کلی مواد اتشفشانی تشکیل دهنده سهند به ترتیب از پایین به بالا شامل:
-کنگلومرای آتشفشانی (آگلومرا)
-افقهای پونسدار و گدازههای آندزیتی
-تناوبی از طبقات آگلومرا، روانههای برش و لاهار
-گدازههای داسیتی
از نقطه پراکندگی دهانههای آتشفشانی در سهند آتشفشانهای چند مرحلهای– یک مرحلهای تشخیص داده میشود.
در مورد سن فعالیتهای آتشفشانی سهند تاکنون یکسری مطالعات مقدماتی صورت گرفته است.
P.Bordot شروع این فعالیتها را به اواخر دوره میوسن نسبت میدهد. زیرا در آذر شهر کنگلومرای قرمز گل که اولین آثار اتشفشانی سهند محسوب میگردد و زیر تشکیلات پلیوسن تبریز قرار گرفته است. ضمناً خاتمه فعالیتهای آتشفشانی این منطقه را به بعد از دورههای یخچالی دوران چهارم نسبت میدهند.
سن مطلق چند نمونه از رسوبات آتشفشانی بهترتیب 15 و 8/5 میلیون سال را نشان میدهد.
سن مطلق سنگهای جام داغ بین 140 تا 400 هزار سال میباشد. با توجه به نتایج بهدست آمده معلوم میشود که مراکز آتشفشانی سهند از اواسط میوسن تا اواخر پلئیستوسن بهطور متناوب فعالیت مینمودهاند.
در بیشتر شیارهای ارتفاعات سهند برفهای دائمی که تبدیل به یخبرف یا Neve میشوند در تمام طول سال وجود دارد. فرسایش این توده کوهستانی بهوسیله آبهای جاری نمونه جالبی از شکل و فرسایش مخروطهای آتشفشانی است.
آبهای گرم و معدنی فراوان از جمله آبهای گوگرددار از دامنههای شمالی و شمالشرقی آن بهویژه در مناطقی بهنام آبگرم اپراخون و بستان آباد و حوالی آذرشهر خارج میشود.
باید دانست که حالت سهند از حالتهای سایر تودههای آتشفشانی دوران چهارم و نئوژن غرب؟ متفاوت است.
از تبریز هشت قله که بلندی آنها از 3000 متر تجاوز میکند مشاهده میشود تمام این قلهها در غرب در اطراف کوه سلطان و در شرق در حواشی کوههای لیقوان قرار دارند.
همانطور که گفته شد دهانه اصلی که جام داغ است از تبریز دیده نمیشود ولی مشرف به شهر مراغه است.
دامنههای شمالی سهند که از تبریز دیده میشود معرف بقایای فرسایش یخچالهای قدیمی است بهویژه در کوه سلطان بهارتفاع 3400 تا 3300 متر یک سیرک یخچالی رد بالادست روستای آستاری بهوضوح دیده میشود.
در این منطقه فضای سطح سنگی کوه سلطان دارای دیواره تند و نزدیک به عمود دیده میشود.
آبهای جاری دائمی که از ذوب برفهای دائمی این کوهستان حاصل میشوند بهصورت اشعه دایره مانند توفهای آتشفشانی اطراف را بریده و به رودخانههای مهم میپیوندند. از ان جمله در شمال این توده رود سعیدآباد بهسوی شمال جاری شده ارتفاعات تک آلتی را قطع کرده و در بالادست گلوگاهی که تلخه رود و ماسه سنگهای قرمز نئوژن عینال زینال حفر کرده میپیوندد.
بهموازات رود اخیر و بالاتر از آن رود لیقوان در جریان است. رود زینجناب که از جنوبشرقی کوه سلطان آغاز میشود و مسیر ان بهتدریج بهطرف شمالغرب منحرف میگردد و به سردرود میرسد. از رودهای دائمی این ماسیف بهشمار میآید. این رود در جنوبغرب رودخانه اسکو که از ده شاخه تشکیل میشود. شاخه اولی بهنام رود آستاری است که سیرک یخچالی دامنه شمالی کوه سلطان سرچشمه میگیرد. دیگری رود کندوان نام دارد که چشمههای آن در جنوبغربی کوه سلطان قرار دارند.
کلیه این آبهای جاری دائمی که ازقلب سهند پدیدار میشوند وقتی از کوه خارج میشوند بهوسیله درههایی پایین میآیند که در توفهای آتشفشانی بهعمق بیش از صد متر حفر شدهاند.
توده آتشفشانی سبلان
فازهای کوهزایی آلپی که در اواخر دوران سوم منجر به پیدایش چینخوردگیهای شمالغربی و جنوبشرقی ایران شده همراه این چینخوردگیها و یا بعد از آن مواد درونی زمین در آذربایجان بهصورت ایستگاههای آتشفشانی یا بهشکل نفوذی و ... تظاهر نموده که حاصل آن همچنان که قبلاً ذکر شد توده آتشفشانی سهند و توده نفوذی بزغوش و همچنین توده آتشفشانی سبلان است.
توده سبلان به خط مستقیم در 140 کیلومتری شمالشرقی آتشفشان سهند قرار دارد و از لحاظ حالت عمومی کوهستان و تضاد توپوگرافی با نواحی ته نشسته اطراف شبیه به کوهستان سهند است با این تفاوت که جرم سهند تقریباً مدور است در حالیکه سبلان رشته ممتدی در جهت شرقی و غربی است که بهوسیله قوشه داغ از توده قراداغ جدا شده و به دره قراسو که شهر اردبیل در منتهی الیه جنوبشرقی آن قرار دارد ختم میشود.
طول این توده کوهستانی در حدود 60 کیلومتر و پهنایش 45 کیلومتر تخمین زده میشود و ارتفاعات مجاور آن از 3000 متر تجاوز نمیکند. دهانه آتشفشانی آن بهشکل دهانه قیفی است که امروز بهصورت یک دریاچه بسیار زیبا درآمده است و حواشی این دریاچه در تمام فصول سال پوشیده از یخ و برف است.
بهعلت جذب رطوبت فراوان از دریای خزر ارتفاعات آن پوشیده از برف بوده که ذوب تدریجی آنها موجب پیدایش رودخانههایی از جمله تلخهرود میگردد.
دامنههای شمالی این ماسیف تند است و آبهایی از ارتفاعات مشرف به این دامنه سرازیر میشوند موجب پیدایش و تغذیه اهررود و قراسو میگردد در حالیکه آبهای جاری از دیواره جنوبغربی بستر علیای تلخهرود را تشکیل میدهد.
از نظر زمینشناسی توده سنگی سبلان از گدازههای آتشفشانی تشکیل شده که بلورهای آن تا حدی درشتاند. کنارههای مراکز آتشفشانی از نهشتههای سینریتی با لایههای کائولن پوشانده میشود این مواد به کوه سبلان رنگ روشنی از دور بخشیده است.
نهشتههای سینریتی و توفهای آلوویال تخریب شده و مسیلهای زیادی در آنها به وجود امده است.
رشته سبلان موقعیت سوقالجیشی مهمی در گوشه شمالشرقی آذربایجان ایجاد میکند چه عوارض زمین تا حدود سبلان بر اثر انبساط دره قرسو و دشت مغان کاملاً باز است و اولین ارتفاعات با ماسیف سبلان شروع میشود و گردنههای متعددی مانند خدا آفرین و حیران خط ارتباط را به فلات آذربایجان تأمین مینماید.
یادآور میشویم که نقطه مرتفع این توده 4811 متر بلندی دارد و این آتشفشان در مرحله سولفاتاری است و از دهانه آتشفشانی دود گوگرد و بخار آب و سایر گازها خارج میشود. ضمناً چشمههای آبگرم از اطراف دامنههای این کوهستان خارج میشود که نمونه آن چشمههای معدنی سرعین نزدیک اردبیل است.
نتیجه:
آنچه در توپوگرافی آذربایجان بهویژه قسمت شرقی آن جلب توجه میکند تجزیه فلات بر اثر عمل رودخانهها است و حاصل این تجزیه پیدایش واحدهای کوچکی که بعضی مستقل و برخی دنباله عوارض اطراف خود هستند نظیر آنچه در مورد سهند و سبلان و قراداغ مطالعه کردیم شده است. بههمین ترتیب سفیدرود در مسیر وسطای خود با خمیدگی که در حوالی یمانه ایجاد میکند فلات وسیعی را از مناطق اطراف مجزا و مشخص میسازد. این فلات که شهرستان زنجان بر آن گسترش یافته واحد نیمه مستقلی است که در طرف مشرق عوارض آن مرتفع و با رشتههایی مانند کوه قراول و قافلانکوه و طارم سفلی در مجموعه کوههای طالش و طارم مشارکت میکنند و سفیدرود این دسته از کوهستانها راقطع کرده و بدینترتیب کوههای ساحلی دریای خزر را ازفلات زنجان و کوههای آذربایجان جدا میکند. ولی در مغرب ارتفاع فلات تدریجاً کاهش یافته و با شیب ملایم بهطرف سفیدرود و دره زرینهرود فرو میافتد که این دو دره فلات مرتفعی را از مشرق و مغرب بریده و بدان موجودیت مشخصی بخشیدهاند. بدینترتیب که فلات مرتفع واقع در مغرب فلات زنجان از مشرق و مغرب بهوسیله دره دو رود فوقالذکر قطع شده و رود میانه که در شمال آن از مغرب به مشرق جاری است با دره نسبتاً وسیع خود آن را از فلاتهای شمالی مجزا مینماید. درنتیجه فلات مزبور که ارتفاع آن متجاوز از 3000 متر و از طرف جنوب کوهستانهای کردستان متکی است از سایر عوارض مرتفع آذربایجان مجزا گشته و واحد نیمه مستقلی بهوجود میآورد که آبهای آن بهوسیله دامنههای اطراف به رودخانههای سفیدرود و زرینهرود و میانه میپیوندد.
در مغرب آذربایجان طبیعت و امتداد چینخوردگی با آنچه در فلات مطالعه کردیم متفاوت است. کوههایی که تمامی منطقه آذربایجانغربی را از شمال به جنوب پوشانده و در جنوب دریاچه ارومیه به کوههای کردستان متصل میشود بهصورت رشته کوهستانی است که از گره آرارات بهطرف جنوب کشیده شده و جناح شرقی ماسیف ارمنستان را تشکیل میدهد و در خصائص مورفولوژی و توپوگرافی بیشتر معرف کوهستانهای ارمنستان است.
توپوگرافی زمین از قلل آرارات در شمالغرب آذربایجان رو به جنوب کاهش یافته و در حوالی ماکو و خوی تا 2000 متر میرسد. سپس عوارض زمین تدریجاً فشرده شده گردنههای صعبالعبور ارتباط فلات آذربایجان را با ارمنستان و ترکیه دشوار میسازد. از این قسمت به بعد به یک ماسیف مرتفع و منظم مرکب ازتودههای خارائی برمیخوریم که خطالرأس رشتههای آن تا مسافت زیادی رو به جنوب همچنان ارتفاع خود را حفظ کرده و سد کوهستانی در حاشیه غرب فلات ایران ایجاد میکند. ارتفاع قلل در جنوب زورآباد از 3200 متر متجاوز بوده و در زکیداغ که دره قطور در آن حفر شده به 3500 متر بالغ میگردد. در اینجا محور کوهستان بهطرف مغرب منحرف شده و دره زاب بهسمت خاک عراق باز میشود و قسمتی از آبهای این کوهستانها را بهطرف جنوبغربی جذب میکند سپس رشته اصلی بین دره زاب در مغرب و ساحل دریاچه ارومیه را بهطرف جنوب سیر کرده و ارتفاع قلل رو به افزایش رفته و تا 4000 متر میرسد و با حفظ این ارتفاع و تشکیل گردنههای سخت و قلههایی که غالب فصول سال در برف و یخ مستورند تا بینارداغ در مرز ترکیه و عراق و ایران پیش میآید. به کوههای کردستان متصل میشود. ارتفاع متوسط خطالرأس این کوهها که حد سرحدی ایران و ترکیه بر آنها منطبق است متجاوز از 3000 متر میباشد. شیب کوهستان بهطرف ایران تند و در فاصله قلیلی تا دریاچه ارومیه فرو میآیند . بههمین جهت رودخانههایی که در قسمت غربی دریاچه ارومیه جریان دارند غالباً کوتاه و جریان آنها بهخصوص در موقع ذوب برفها تند و سیلابی است ولی شیب غربی که متوجه دریاچه وان و یا دره زاب میشود بسیار ملایم است. ارتفاع آنها با سرچشمه چندان زیاد نیست. حفره به ملایمت بهطرف سطح مبنای خود جریان مییابند.
رشته سرحدی تا محاذات سواحل جنوبی دریاچه ارومیه بهصورت یک امتداد منظم پیش میآید و در حوالی دره زاب کوهها از آن مشتق شده و در جهت موازی با رشته اصلی بهطرف جنوب کشیده و رشتههای شرقی به داخل خاک ایران انحراف یافته و در حدود سردشت و بانه به کوههای کردستان و کوههای جنوب دریاچه ارومیه میپیوندد. در حالیکه رشته اصلی همان امتداد جنوبشرقی را تعقیب و با حفظ ارتفاع به کوههای کردستان منتهی میشود.