اب و هواشناسی و ژئومورفولوژی دیرینه

نقد و بررسی مسائل جغرافیایی

اب و هواشناسی و ژئومورفولوژی دیرینه

نقد و بررسی مسائل جغرافیایی

واحدهای ژئومورفولوژی ایران 7

کوه‌­های طالش و گیلان

دنباله رشته کوه­‌های آذربایجان در شرق تغییر جهت داده یعنی در جهت شمال- جنوبی به‌موازات دریای خزر فرو می‌­افتد تا خود را به دره سفیدرود برساند.

این رشته کوه در شمال به‌وسیله صلوات‌ داغ به‌بلندی 3248 متر با رشته کوه‌­های قراداغ ارتباط پیدا می‌کند و دره قراسو موجب گسستگی آن دو گشته است. دره کوچک آستارا نیز حد شمال این کوهستان‌ها را مشخص می‌سازد. ارتفاعات طالش در قسمت شمال به‌حدی به دریا نزدیک می‌شود که در غالب نقاط دامنه‌های تند آن‌ها در دریا فرو می‌رود ولی هرقدر به‌طرف جنوب و بستر سفلای سفیدرود نزدیک می‌شویم متدرجاً از دریا فاصله گرفته و جلگه‌ای در شیب شرقی آن شروع و توسعه می‌یابد و همین‌که جهت کوه‌ها به‌موازات قوس ساحل به‌طرف جنوب متمایل می‌شود این جلگه که همان سرزمین گیلان غربی است وسعت قابل ملاحظه‌ای به‌دست آورده و در شمال کوهستان قرار می‌گیرد.


توده کوهستانی مزبور در شمال و جنوب پست و مرکز آن مرتفع است و شامل رشته‌های متعددی می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها طالش و ماسوله می‌باشند. دامنه‌های شرقی این کوه‌ها به‌خصوص در منطقه مرکزی که ارتفاع از 3000 متر تجاوز می‌کند رطوبت زیادی جذب کرده و سراسر آن‌ها از جنگل‌های انبوهی پوشیده شده‌اند به‌عکس دامنه‌های غربی و جنوبی که متوجه دره سفیدرود است خشک و کم رطوبت می‌باشند. آب‌های حاصله در مرتفعات به دو جهت توجیه می‌شود: در جبهه شرقی رگه‌های زیادی که در وصول به جلگه گیلان گسترش یافته و دره‌های خود را منبسط می‌سازند جریان دارند ولی در جبهه غربی و جنوب آب‌ها در شیب ملایم‌تری جریان یافته دره‌های خود را به‎سوی دره بزرگ سفیدرود می‌گشایند.

ارتفاع کوه‌ها که در حدود پشت کوه تخفیف یافته بود در شرق دره سفیدرود تدریجاً رو به‌افزایش می‌رود وضع کوه‌ها پیچیده‌تر می‌شود و هرقدر به‌طرف مشرق یعنی توده اصلی البرز نزدیک‌‎تر شویم با توجه به تراکم دره‌ها و اختلاف ارتفاع بین عوارض افزوده می‌گردد و به‌همان نسبت که جلگه ساحلی در شمال انبساط یافته و توپوگرافی موزون و متعادل دشت‌های گیلان را به‌وجود می‌آورد. توده کوهستانی در جنوب به حجم و انبساط خود افزوده و منطقه وسیعی را تا شمال قزوین می‌پوشاند رود شاهرود این توده کوه‌ها را در جهت شرقی-غربی بریده و برای الحاق به سفیدرود به‌طرف منجیل سیر می‌کند و در شمال و جنوب دره  خود دو دسته از مرتفعات را مشخص می‌سازد.

مجموعه شمال مرتفع‌تر بوده و از سنگ‌های خروجی تشکیل شده است و در این قسمت چندین رشته ارتفاعات قرار دارد که بلندی آن‌ها از شرق به مغرب افزایش می‌یابد و مهم‌ترین آن‌ها کوه‌های لاهیجان و لنگرود است که قله آتشفشانی قدیمی به‌نام درفک (2770متر) در حوالی آن‌ها قرار دارد و سپس کوه‌های مرتفع تخت سلیمان و الموت که با پیوستن به کوه‌های پیش‌کوه جناح غربی البرز را تشکیل می‌دهد.

توده جنوبی کوهستان‌های واقع در جنوب دره شاهرود کم ارتفاع‌تر از دسته فوق‌الذکر است و کوه‌های واقع در آن که شامل کوه‌های طالقان، زیاران و سبزپوش می‌شود در حقیقت رشته‌های مرتفعی هستند که منطقه وسیعی را در شمال جلگه قزوین اشغال نموده و ارتفاع آن‌ها به‌زحمت به 2500 متر می‌رسد این کوهستان‌ها به‌وسیله دره رودخانه‌هائی‌ که به‌طرف شمال جریان دارند قطع شده غالب راه‌های طبیعی و گذرگاه‌هائی که جلگه تهران و قزوین را به گیلان مربوط می‌سازد به‌وسیله همین رودخانه‌ها تأمین می‌شود.

کوه‌های منظم و ممتد البرز

کوه‌های طالش به‌واسطه یک شکاف در ناحیه غربی از دیواره عظیم و منظمی به‌نام رشته کوه‌های البرز جدا می‌شود که در این شکاف عظیم دره عمیقی است که رودخانه سفیدرود یعنی طولانی‌ترین رودخانه ایران از وسط آن عبور کرده و به دریای خزر می‌ریزد. این رشته کوه ممتد از نقطه نظر جهت‌گیری در شرق و مغرب تفاوت‌هایی پیدا می‌کند و تفاوت شرق و غرب در آن است که حبله‌رود در مغرب جهت کوه‌ها را از شمال‌غربی به سمت جنوب‌شرقی متوجه ساخته است در حالی‌که در مشرق این رودخانه امتداد کوه‌ها در جهت معکوس است یعنی از جنوب‌غربی به شمال‌شرقی متوجه می‌شوند.

این دیوار در دو جهت متفاوت 600 کیلومتر در جنوب دریای خزر رشته عظیمی را تشکیل داده است که هیچ‌گونه امتداد ساختمانی شرقی-غربی در آن وجود ندارد و به‌صورت قوس بزرگی است که به‌سوی شمال باز می‌شود و مناطق پست و مسطح اطراف دریای خزر را از فلات مرتفع مرکزی ایران جدا می‌کند و سلسله جبال پامیر را به ارمنستان از طریق رشته کوه‌های شمال آذربایجان متصل می‌سازد. از مطالعه ساختمان این قوس معلوم می‌شود که این رشته کوه مرکب از دو سلسله است:

-رشته شمالی که به‌واسطه حرکات خفیف‌تر پدید آمده متوجه شمال و رشته جنوبی در نتیجه حرکات شدیدتر تشکیل گردیده و متوجه جنوب است .

همان‌طور که ذکر شد این رشته کوه بزرگ از نظر جهت‌گیری به البرز شرقی و البرز غربی تقسیم می‌شود و نه تنها تناقضی از نقطه نظر امتداد در این دو جناح وجود دارد بلکه تناقضی نیز از دیدگاه توپوگرافی در آن دیده می‌شود. البرز غربی مشتمل بر بلندترین قلل ایران بوده و محل استقرار بزرگ‌ترین یخچال‌های طبیعی ایران است. مهم‌ترین قله‌هایی که در البرز غربی دیده می‌شوند به چند گروه عمده تقسیم می‌شوند: بلندترین آن‌ها علم‌کوه و تخت سلیمان و سیاه کمان است که بلندی آن‌ها همه از 4000 متر تجاوز می‌نماید و در نزدیکی آخرین گروه این قله‌ها و در 50 کیلومتری شمال تهران قله دماوند جای دارد که بلندترین قله ایران به‌شمار می‌آید، در حالی‌که البرز شرقی از نظر ارتفاع کمتر است و به‌تدریج ارتفاعات آن رو به نقصان می‌گذارد تا آن‌که در دشت آرموت‌لی در دویست کیلومتری شرق دریای خزر تمام می‌شود.

هرچند البرز غربی به‌طور متوسط 80 کیلومتر پهنا دارد و قراء و قصبات متعدد و کوچک در دامنه‌های کم ارتفاع آن و در حاشیه رودها به‌وجود آمده است معذالک درون آن از جلگه‌های کوهستانی خالی است و غالب رودخانه‌های این قسمت موازی با خط فرسایش از جنوب به شمال جریان دارند و بیش‌تر آن‌ها نسبتاً کوتاهی هستند که در ماه‎های بهاری طغیان می‌کنند بزرگ‌ترین آن‌ها رود لار و رود هراز است که از دامنه‌های جنوبی کوه دماوند سرچشمه می‌گیرند و جلگه‌های ساحلی را مشروب می‌سازند. عوامل فرسایش در دو جناح غربی و شرقی به‌دنبال بالا آمدگی نهایی به‌شدت جبهه شمالی را مورد حمله قرار داده و ضمن تخریب مکانیکی که منجر به ریزش‌های وسیع واریزه‌ها گردیده فرسایش رودخانه‌ای نیز طبقات نامقاوم را تخریب نموده و مجاری و دره‌های عمیقی حفر نموده است. از مطالعه عکس‌های هوایی این منطقه این پدیده‌ها را به آسانی می‌توان تشخیص داد ضمناً تناقضی شدید نیز بر اثر عمل فرسایش در دو دامنه شمالی و جنوبی حادث گشته است که در عکس‌ها به‌خوبی قابل شناخت است.

دیواره شمالی البرز بسیار تند است در حالی‌که دیواره جنوبی که مشرف به منطقه داخلی ایران است ملایم می‌باشد. در دیواره شمالی رودخانه‌ها بر اثر عمل فرسایش قهقرایی سرچشمه خود را عقب برده و منجر به اسارت رودخانه‌های مجاور گشته و نتیجه آن‌که بر حجم مقدار آب افزوده و این افزایش قدرت تخریبی فراوانی به رودخانه‌ها داده و بار و یا مواد حمل شده آن‌ها فزون گشته و درنتیجه در دامنه‌های پست مازندران مقدار کثیری مواد آبرفتی از خود باقی گذاشته‌اند در حالی‌که دامنه جنوبی که متوجه تهران است بسیار خشک و به‌علاوه ملایم است، شکل دره‌ها چندان متفاوت نیست و به‌علاوه عمق بستر آن‌ها کم است و مقدار آبی‌که در بستر این دره‌ها جاری است کم بوده و پس از عبور از جلگه‌های اطراف تهران به کویر داخلی ایران فرو می‌ریزند.

نظری به ساختمان زمین‌شناسی و تکتونیک البرز

پرفسور ریوپر؟(1936) معتقد است که البرز در سنکلینال بزرگی تشکیل شد که از طرف شمال به دشت وسیع روسیه و از جنوب به فلات مرکزی ایران محدود می‌شد و فشار آن از شمال به جنوب بوده است.

انحناء البرز در جنوب به‌عقیده ترسینسکی؟(1946) بدان جهت است که دشت سپید به فرورفتگی خزر و فرورفتگی خزر به داخله فلات ایران فشار آورده و قوس البرز را بدین‌صورت درآورده است. از چین خوردن و بالا آمدن این سنکلینال بزرگ که طبقات رسوبی آن از دونین تا ائوسن تشکیل می‌یافته این رشته کوه به‌وجود آمده و اغلب طبقات رسوبی آن از چین‌های پرویزنی ساخته شده‌اند.

تشکیلات کنونی البرز در پایان دوره پالئوسن آغاز شده و در نئوژن و دوران چهارم مجدداً حرکاتی شدید حادث شده آن‌را مرتفع‌تر کرده و پدیده‌های آتشفشانی آن چه همراه زمان تشکیل آن و یا بعد از چین خوردن آن در چند مرحله پدید آمده‌اند مرحله اصلی این پدیده‌ها از نقطه نظر تاریخ زمین‌شناسی به دوره نئولتیک می‌رسد نتایجی که از فرسایش این رشته کوه به‌دست آمده نشان می‌دهد که دوران فرسایش آن به‌وسیله یک سلسله جابه‌جایی‌ها و چین خوردگی‌ها و یا شکست‌ها قطع شده است با توجه به آن‌که تشکیلات آتشفشانی اغلب در مرحله دوم تکتونیک انجام گرفته ولی فوران‌های جدید آتشفشانی نیز در آن می‌توان تشخیص داد که هرچند در سطح زمین کمتر گسترده شده ولی به این رشته کوه ارتفاع با شکوهی داده است.

رشته کوه البرز از برآمدگی ارمنستان به‌سوی شرق به‌صورت متباین گسترده شده: در جائی‌که سفیدرود به‌صورت کلوز از آن رد می‌شود پهنایش 50 کیلومتر و در نصف‌النهار تهران عرض آن از شمال به جنوب به 75 کیلومتر می‌رسد در حالی‌که در منطقه بابل تا 90 کیلومتر افزایش می‌یابد. بالعکس نقاط مرتفع آن به‌صورت معکوس تغییر می‌نماید در شرق دره سفیدرود بین دره شاهرود و کناره دریای خزر توده علم کوه قرار دارد که بلندی آن کمی از ارتفاع مون‌بلان تجاوز می‌کند و کمی به‌طرف شرق مخروط بزرگ دماوند که بیش از 800 متر از علم‌کوه بلندتر است جای‌گرفته و این بلندی موجب شده که رشته کوه‌های البرز مرتفع‌تر از کوه‌های قفقاز شناخته شود.

مرتفعات جناح غربی البرز

همان‌طور که گفته شد البرز در جناح غربی مرتفع‌تر از جناح شرقی است و مهم‌ترین عوارض مشخص آن کوه‌های لاهیجان و لنگرود در ناحیه شمالی است که قله آتشفشانی قدیمی در فرک به ارتفاع 2770 متر در آن قرار دارد و سپس کوه‌های مرتفع مشرف به جنوب جای‌گزیده که توده علم‌کوه بزرگ‌ترین قله مشهور آن است.

توده علم‌کوه

در 45 کیلومتری ساحل دریای خزر تقریباً بر روی نصف‌النهار شهسوار بسیاری از قلل کوه‌های البرز ارتفاعشان از 4500 متر تجاوز می‌نماید، در این منطقه البرز نسبتاً شدید چین خورده و دریای خزر را از دره شاهرود جدا می‌سازد و به‌صورت رشته کوه مهمی درمی‌آید که بین دره سفیدرود و گردنه کندوان به‌طول 180 کیلومتر هیچ راه قابل عبور به‌وجود نمی‌آورد. گردنه کندوان نیز که 3000 متر بلندی دارد راه از تونلی رد می‌شود که به‌همان نام در ارتفاع 2800 متری کنده شده است.

این سد طبیعی در قسمت شرق بیش‌تر خشن است و در آن سه معبر کوهستانی وجود دارد که به‌مدت چند هفته در سال برای عابرین باز است:

یکی کاجی‌چای است که شهسوار را به دره شاهرود یعنی تا 35 کیلومتری شهر قزوین ارتباط می‌دهد.

دیگر گردنه هزار چم می‌باشد که کلاردشت را به حوضه علیای شاهرود مربوط می‌سازد. و بالاخره گردنه انگوران است که ارتفاعات قسمت علیای شاهرود را به چالوس واقع در ساحل دریای خزر وصل می‌کند.

مهم‌ترین قله‌ای که در دره‌های پست این رشته‌کوه در شمال بیننده را به‌خود جلب می‌نماید قله تخت سلیمان است که نسبت به علم‌کوه به‌جنوب مشرف است و بلندی آن طبق نظر بوبک 4840 متر می‌باشد این ماجرا در شمال به‌صورت خط تقسیم آب بین دره شاهرود و سیلاب‌های ساحلی دریای خزر درآمده است.

این توده از قله‌های دماوند خیلی دیرتر شناخته شده است و مدت‌ها بر روی نقشه‌های توپوگرافی آن‌را به‌صورت یک عارضه کوچک نشان می‌دادند از جمله در نقشه یک‌ میلیونیم ایران چاپ سال 1942 در محل این ماسیف یک برجستگی به‌نام پیش‌کوه رسم شده که ارتفاع آن 3224 فرض شده است. در یک نقشه دیگر چاپ انگلستان در محل این توده دو نقطه مرتفع به‌‌بلندی‌های 4823 و 4415 متر و بدون نام رسم شده است در این نقشه در بخش جنوبی نقطه مرتفع 4823 قرار دارد که می‌توان این قله را به قله علم‌کوه تشبیه کرد که دامنه جنوبی آن مستقیماً به‌سوی دره شاهرود کشانده می‌شود و این یک اشتباه بزرگی است و با واقعیت در روی زمین وفق نمی‌دهد.

در این نقشه شکل‌های زمین بدون هیچ دقتی و کاملاً ارادی منطقه کوهستانی برروی نواری در جهت شمال-جنوب که 25 کیلومتر پهنا دارد و از نصف‌النهار شهسوار آغاز می‌گردد رسم شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.