تحولات آب و هوایی دوران چهارم در فلات ایران
الف- دورههای بارانی:
پیدایش و تراکم طبقات عظیم یخ در مناطق شمالی طبعاً در آب و هوای مناطق جنوبیتر منجمله فلات ایران و مناطق هم عرض آن نیز تأثیر داشته است. در دورههای یخبندان، در مناطقی که در عرضهای جغرافیایی متوسط و یا پایین قرار داشتهاند آثار و علائمی از دریاچههای دیرینه باقی است که زمانی وجود داشته و از بین رفتهاند. همچنین شواهد و دلایلی وجود دارد که پارهای از دریاچههای فعلی سابقاً دارای سطح و عمق بیشتری بودهاند. شواهد مزبور نشان میدهد که در این مناطق بهدفعات دورههایی پیش آمده که بارندگی بیشتر و میزان تبخیر آب کمتر از حالا بوده است. در امریکا اقلاً در دو مورد ارتباط نزدیکی بین خطوط ساحلی دریاچههای وسعت یافته قدیمی و گسترش یخ در دورههای یخبندان تشخیص داده شده است. بههر حال محققین معتقدند که زیادی آب این دریاچهها مرادف بادورانهای یخبندان بوده و کم شدن آب آنها یا خشک شدن کامل آنان مرادف با دورههای بین یخبندان است.
در قاره آسیا-اروپا نیز سرگذشت مشابهی تشخیص داده شده است. دریای خزر و دریای آرال که در شرق آن واقع شده اقلاً سه مرتبه گسترش پیدا کرده و بعداً خشکتر شدهاند. در هر مرتبه هر دو حوضه پر شده و سر رفته است.
عقیده بر این است که برودت هوا در مناطق شمالی موجب پیدایش یخچالها میشده. در مناطق جنوبیتر موجب گسترش دریاچهها میشده است. در نتیجه برودت هوا میزان تبخیر نیز کاهش پیدا کرده است.
بهتدریج که طبقات یخ تشکیل میشد فشار هوا براثر برودت رو بهازدیاد مینهاد و این مراکز فشار هوا بهنوبه خود سیکلونهای متحرک جوی را به مناطق جنوبیتر میراند و در نتیجه این سیکلونها موجب افزایش میزان بارندگی در دورههای غیر یخبندان نیمه بیابانی میشد. با افزایش ریزش باران و کاهش تبخیر دریاچههای پیدا شده گسترش یافت.
از آنجایی که پیدایش و گسترش دریاچه ها مولود ازدیاد بارندگی بوده مراحل گسترش دریاچهها را دورههای بارانی مینامند. این دریاچهها موقعی به حداکثر گسترش خود میرسیدهاند که دورههای یخبندان به حداکثر گسترش خود رسیده بودند. بدین طریق عقیده بر این است که دورههای یخبندان و دورههای بارانی مناطق جنوبیتر با همدیگر همزمان بودهاند و از نظر علت پیدایش با همدیگر ارتباط نزدیک داشتهاند.
دکتر ر. گرشمن در مورد اوضاع و احوال فلات ایران در دوره بارانی وورم و بعد از آن بهترتیب زیر خلاصه میکند: تحقیقات زمینشناسی نشان داده است که در زمانی که قسمت اعظم سطح اروپا بهوسیله یخچالها پوشیده شده بود فلات ایران یک مرحله بارانی را طی کرده که ضمن آن حتی درههای مرتفع در زیر آب قرار داشته است. قسمت مرکزی فلات که امروزه یک بیابان شوره زار بزرگی است، در آن زمان یک دریاچه وسیع و یا یک دریای داخلی بوده که رودخانهها از کوههای مرتفع به آن میریخته است. ماهیهای فسیل و گوش ماهی (....) که نه تنها در بیابان بلکه در درههای مرتفع پیدا شدهاند وضع جغرافیای طبیعی این کشور را بهصورتی که هزارههای زیادی قبل از میلاد بوده منعکس میسازد. در زمانی که بین ده و پانزده هزار سال قبل از میلاد یک تغییر تدریجی در آب و هوا روی داد و دورههای بارانی تبدیل بهاصطلاح دوره خشک گردید که هنوز هم ادامه دارد.
ب- دورههای سرد:
امروزه مسأله دورههای بارانی در فلات ایران و نیز مسئله دریای داخلی و یا دریاچه بسیار بزرگی در محل کویر مرکزی ایران در دوران چهارم تا حد زیادی مورد تردید است. تحقیقات بیشتر متمایل به این است که در فلات ایران بهجای دورههای بارانی در دورههای یخبندان دورههای سرد وجود داشته است که نشانه آن حرارت متوسط هوا در قسمتهای مختلف فلات 4 تا 8 درجه سانتیگراد پایینتر از امروز بوده و این جریان طبعاً نتایج خاصی را از حیث وضع محیط منجمله از حیث تعداد و گسترش سطوح آب بهوجود میآورده است.
دانیل. ب. کرینسلی که جدیدترین تحقیقات را درباره کویر مرکزی ایران انجام داده در رساله خود تحت عنوان "ژئومورفولوژی و آب و هوای دیرینه پلایاهای ایران" مطلب را چنین خلاصه میکند: از بررسیهای انجام شده چنین بهدست میآید که آب و هوای ایران در دوره پلیوستسن از حیث اختلافات منطقهای با وضع امروز قابل مقایسه بوده ولی این اختلافات از حیث شدتهای آب و هوایی آن زمان از امروز بیشتر بوده است.
در جبهههای داخلی زاگرس شمالی و البرز در دورههای یخبندان هوا 5 تا 8 درجه سانتیگراد سردتر از عصر معاصر بوده و در زمستان برف ارتفاعات را تا حدی حفظ میکرده و در نتیجه ممکن است فصل جریان آبها بر اثر ذوب شدن برفها دیرتر و طولانیتر از امروز بوده است.
هوای سردتر، رطوبت بیشتر، طولانی شدن فصل یخ بستن و ذوب شدن زمین خرد و متلاشی شدن سنگها را تشدید میکرده و خرده سنگهایی که بدین طریق بهوجود میآمده توسط رودخانههایی که آب بیشتری داشتهاند به درهها و حوضههای خارج منتقل میشده است. سطح دریای خزر در دوره یخبندان میندل 90 متر و در یخبندانهای بعدی بهمقدار کمتری بالا بوده است.
دریاچه ارومیه هم در دورههای سرد پلیوستن توسعه پیدا میکرد. بر طبق نظر بوبک علت آن پایین آمدن حرارت متوسط هوا بهمیزان 5 درجه سانتیگراد کمتر از امروز بوده و امکان دارد عملاً بارندگی بیشتری صورت نگرفته باشد.
در مناطق جنوب غربیتر در درههای زاگرس حرارت متوسط دورههای سرد 3 تا 4 درجه پایینتر از امروز بوده است. فاصله دورتر این مناطق از منبع بارندگی یعنی مدیترانه توأم با موقعیت جنوبیتر و ارتفاع کمتر آنان باعث میشد که بارندگی در این مناطق نسبت به کوهستانهای شمالیتر کمتر و میزان تبخیر بیشتر باشد. با وجود این رژیم کلی بارندگی و تبخیر مازاد آبی باقی میگذاشته و این امر موجب گسترش دریاچههای کوچک بوده است.
در جناحهای داخلی جبال فلات ایران بهمناسبت هوای سردتر تخریب مکانیکی سنگها ناشی از یخ بستن زیادتر بوده و خرده سنگهای حاصله موجب انباشتگی درههای رودخانهها و بالا آمدن سطح آنها در جلگههای کوهپایهای شده است. علاوه بر این سردی هوا موجب توقف گسترش گیاهان شده در نتیجه در برابر جریانهای متناوب سیلابها مانعی وجود نداشته است.
در طول جبهه داخلی این کوهها و یا در حوضههای میانکوهی مازاد آب دریاچههایی کم عمق ایجاد مینمود.
هرچه از ارتفاعات بهطرف داخل فلات پیش برویم، با دریاچههایی که از همدیگر فاصله داشتهاند مواجه میشویم تا بالاخره در محل کویر مرکزی فعلی که دریاچههای کم عمق شور وجود داشت، این سطوح آب در مرحله اول ناشی از کاهش میزان تبخیر بودهاند.
از دوره وورم به این طرف افزایش درجه حرارت بهویژه در فصل تابستان موجب گردیده که دریاچههای دائمی تبدیل به دریاچههای فصلی و یا بهکلی خشک گردند. دریاچههای کم عمق شور خشک شده قشر نمک برجای بگذارند. موقعیت این قشرهای نمک در سطح بسیاری از دریاچههای کویری نشان دهنده این است که آب و هوای خشک امروزی قسمتی از یک جریان خشکسالی کلی است که از پایان یخبندان ووروم تا بهحال ادامه داشته است.
در نتیجه در ملاحظه آب و هوای فلات ایران در دوره پلیوستن بهکار بردن اصطلاح بارانی نامناسب بهنظر میرسد. در داخل ایران تأثیر دقیق میزان حرارت در میزان تبخیر و اهمیت مقدار و شدت بارندگیهای محلی (نه میزان بارندگی سالیانه) عوامل اصلی آب و هوایی بودهاند که در ایجاد فعل و انفعالات و پیدایش اشکال زمین تأثیر داشتهاند.