ارزیابی اثرات زیست محیطی سدها
حسین صارمی،پارک علم و فناوری فارس واحد 303- شرکت مهندسین مشاور روانآب فارسsiamak.saremi@gmail.com"
- مقدمه
از میان پروژه های کوچک و بزرگ صنعتی که بطور گسترده بر خواص زیست محیطی تأثیر بسزایی دارند می توان به سدها اشاره نمود. از دیرباز احداث سد به عنوان راه حل مناسبی برای تامین آب جهت مصارف کشاورزی، صنعتی و آشامیدنی، کنترل سیلاب، تولید انرژی از نوع برقابی،کنترل کیفی و ... شناخته شده است. عملکرد این سازه های آبی به صورت اثرات اجتماعی- اقتصادی و اکولوژیکی به اشکال گوناگون از جمله تولید غذا، تأمین انرژی، جلوگیری از خطرات سیل و خسارات مالی و جانی ناشی از آن، آشکار گردیده، و در نهایت این منبع آبی موجب توسعه و ارتقاء سطح زندگی جوامع بشری گردیده اند. اگر در ساخت یک سد، تمامی عوامل در جهت مثبت عمل نمایند این انتظار بطور مشخصی در قالب اهداف "احداث سد" گنجانیده شده است در مناسب ترین حالت بدون تغییرات اکولوژیکی شگرف که منجر به تخریب و انهدام اکولوژیک گردد، احداث سد مزایای بیشماری به همراه خواهد داشت.
اما تجربه ساخت و بهره برداری از هزاران سد که در طی سالهای اخیر احداث شده اند، نشان می دهد که طرح اینگونه منابع ذخیره آب همواره با موفقیت همراه نبوده و در پارهای مواقع، موانع و مشکلاتی بروز نموده که اهداف اصلی از ساختن سد را به خطر انداخته است. نمونه های بسیار زیادی از این سدها در گوشه و کنار دنیا و از جمله کشور خودمان وجود دارد.
از سوی دیگر استفاده از تجربه طرحهایی که تاکنون به انجام رسیده با همه موفقیتها، مزایا و منافع و یا ناکامیها، تخریبها و نابسامانیها می تواند چراغ راه آینده طراحان چنین سازه هایی باشد، تا در هنگام طراحی و احداث و مدیریت برنامه ریزی اجرای آن، همواره به عنوان زنگ خطری در جهت بهتر و مناسب تر نمودن طراحی و انتخاب راهها و روشهای مناسب تر ساخت و اعمال برنامه ریزی و بهره برداری مناسب از آن کمک و یاری نماید.
بدیهی است که توجه به تجربیات ساخت چنین سدهایی، گرایش به سمت استفاده ابزاری مطمئن مانند دانش ارزیابی اثرات زیست محیطی را در مرحله امکان سنجی و بیش از اجرای پروژه تقویت می نماید. توجه به تجربیات حاصله از سدهای اجرا شده در سراسر دنیا نه تنها لزوم کاربرد راهکار پیشنهادی را آشکار می سازد، بلکه روشنگر بسیاری از پرسشهای معماگونه گذشته و رهنمودهای مفید برای طراح سدهای جدید خواهد بود.
- مسائل زیست محیطی سدها
معمولا در پروژه سدهای مخزنی به علت تغییر رژیم هیدرولیکی در حوزه آبخیز و عوامل متعدد چشمگیری در شرایط زیست محیطی منطقه بوجود می آید، اثرات مثبت هر سد، به صورت تأمین آب مرود نیاز کشاورزی ، آشامیدنی و صنعتی جوامع پایین دست سد، افزایش پوشش گیاهی،توسعه اجتماعی- اقتصادی و کنترل سیلاب، تولید انرژی برقابی، ایجاد محیطی مناسب برای برخی از گونه های گیاهی و جانوری و ... وجود دارند، اما از آنجایی که در مراحل مطالعاتی، توصیه و منظور از ساخت یک سد تامین اهداف معینی است، لذا هرگونه صحبتی از مسائل زیست محیطی اثرات منفی را تداعی می کند.
تفکیک اثرات زیست محیطی سدها به اثرات مثبت و منفی به خاطر پیچیدگی و تعدد ویژگیهای زیست محیطی تحت تأثیر، معمولا کاری بس دشوار و در پاره ای مواقع غیر ممکن می باشد. چرا که یک اثر در یک شرایط خاص و در برخورد با یک ویژگی زیست محیطی می تواند مثبت تلفی شود ولی همین اثر در شرایط دیگر در سنجش بای ویژگی زیست محیطی دیگر می تواند منفی و زیان بار برآورد گردد.
بطور کلی می توان اثرات زیست محیطی سدها را بدون اینکه قضاوتی در مورد اثر منفی و یا مثبت آن داشته باشیم در دوران مطالعه، ساخت و بهره برداری و اتمام بهره برداری (پایان عمر مفید) به شرح زیر بیان نمود:
ویژگیهای فیزیکی و شیمیای
ویژگیهای بیولوژیکی
ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی
ویژگیهای بهداشتی و پزشکی
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی
تأثیر سد بر شرایط آب و هوایی منطقه و دریاچه (بالا رفتن میزان رطوبت، افزایش میزان بارندگی و کاهش درجه حرارت و ...)
تاثیر سد بر شرایط و پارامترهای رودخانه نظیر دبی، سرعت و ...
تأثیر سد بر شرایط فرسایش در حوزه بالادست و پائین دست سد
تأثیر سد بر شرایط کیفی آب (نظیر کدورت، لایه بندی حرارتی، اکسیژن محلول، مغذی شدن آب، املاح محلول، مواد سمی و ...
تأثیر سد بر وضعیت بر وضعیت آبهای زیرزمینی منطقه از لحاظ کمی و کیفی با توجه به شرایط کلی منطقه مهم و قابل توجه می باشد.
نقش سد در کنترل سیلاب و اثرات غیر مستقیم آن در جلوگیری از فرسایش منطقه پائین دست و تأثیر آن بر شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یکی دیگر از مسائل زیست محیطی مورد توجه می باشد که در ادامه بطور کامل مورد بحث قرار می گیرد.
توجه به شرایط زمین شناختی (وجود گسل ها، منابع کارستی، گنبدهای نمکی و ...) و اثرات حاصل از احداث سد به عنوان یکی دیگر از موضوعات قابل بحث مطرح می باشد.
معمولا تأثیر احداث سد بر مصب رودخانه و بطور کلی ریخت شناسی رودخانه در بالادست و پایین دست سد حائز اهمیت می باشد، بدیهی است که تغیر در ریخت شناسی رودخانه باعث ایجا اثرات مستقیم بر محیط زیست منطقه و دیگر عوام زیست محیطی خواهد شد.
لرزه خیزه بودن منطقه و قرار گرفتن محدوده طرح در یک کمربند لرزه خیز می تواند با احداث یک سازه بزرگ نظیر یک سد مخزنی به شدت مستعد گردیده و در نتیجه عواقب ناگواری را بوجود آورد. چرا که مشخص شده که بطور تقریبا همزمان و یا پس از مرحله آبگیری سد، یکسری زمین لرزه های القایی بوجود می آید. در صورت لرزه خیز بودن خود منطقه این موضوع می تواند باعث تشدید وضعیت منطقه گردد.
معمولا تلاش در جهت انجام آزمایشات خاکشناسی منطقه می تواند کمک بسیار شایانی در جهت انجام مطالعات زیست محیطی منطقه بنماید. چرا که شناخت ترکیبات حوزه آبخیز منطقه می تواند در حفظ جنبه های کیفی آب آشامیدنی در آینده بسیار مهم باشد. به عنوان یک نمونه بارز عدم توجه به مطالعات خاکشناسی و زمین شناختی منطقه، می توان به سد پانزده خرداد بر روی رودخانه قم رود اشاره کرد.
ویژگیهای بیولوژیکی
معمولا احداث سد می تواند بر سیستم اکولوژیک آبی منطقه ای که رودخانه در آن قرار داشته تأثیر بسزایی بگذارد. معمولا عوامل زیست محیطی عمده در اکولوژی آبی رودخانه به حرکت آب (سرعت)، مشخصات فیزیکی- شیمیایی بستر و بالاخره ویژگیهای فیزیکی- شیمیایی آب وابسته باشد. جوامع گیاهی و جانوری آبزی در امتداد مسیر رودخانه مطمئنا با احداث سد بطور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار می گیرند. در بررسی اکولوژیکی آبی رودخانه و همچنین اثرات احداث سد می توان به نکاتی که بیشتر حائز اهمیت می باشد به شرح زیر اشاره نمود.
تولید بیولوژیکی و ویژگیهای دوره ای آن
تولید مثل و ویژگیهای دوره آن
تنوع گونه ها
قدرت تخم گذاری و باروری
گونه های در خطر انقراض
از میان جوامع گیاهی می توان به ماکروفیتونها (Macrophytons)، پری فیتونها (Periphytons)، فیتوپلانکتونها و از میان جوامع جوامع جانوری به زووپلانکتونها (Zooplanktons)، کفزیان (بی مهرگان آبزی)، ماهیها، صدفها و مرغهای آبزی (Water fowls) اشاره نمود.
تاثیر سد بر اکولوژی خشکی در منطقه بیشتر ملموس می باشد. برای مثال تأثیر سد بر زمینهای کشاورزی، جنگلها، انواع گیاهان کوتاه قامت، درختان و درختچه ها و همچنین تنوع گونه های جانوری از قبیل پستانداران گیاهخوار و گوشتخوار، دوزیستان، خزندگان و انواع پرندگان آشکار و مشخص تر می باشد. بنابراین طبیعی است که در مسئله محیط زیست دید عموم بیشتر بر روی اینگونه مسائل متمرکز می شود.
ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی
شناخت وضعیت اجتماعی- اقتصادی محل اجرای طرح و یا طرحها و همچنین نواحی اطراف باید به منظور ارزیابی اثرات طرح در مراحل ساخت و بهره برداری بر عوامل اقتصادی و اجتماعی بطور کامل صورت گیرد.
از آنجایی که با احداث سد، درصد زیادی از زمینهای محدوده طرح به زیر آب فرو می رود و هچنین زمینهای پایین دست از نظر رژیم جریان رودخانه تغذیه کننده دچار دگرگونیهایی می شوند، توجه به تأثیر احداث سد بر زمینهای مسکونی (بیمارستان، درمانگاه، مدرسه، مناطق مسکونی و ...)، زمینهای کشاورزی (مزارع، باغها، دامداریها)، کارگاههای پرورش طیور و ماهی، زمینهای صنعتی (کلیه تأسیسات صنعتی) و زمینهای تجاری و خدماتی (ادرات، مراکز تجاری، مراکز پلیس، پادگانها و ...) که به زیر آب می روند و یا به طریقی تحت تأثیر قرار می گیرند مهم می باشد.
تأثیر مستقیم احداث سد بر بافت جمعیت منطقه از طریق آب گرفتگی برخی از روستاهای مجاور و مهاجرت ساکنین و جمعیت دائم در مقابل جذب صنعت گردشگری و علاقمندان به ورزشهای آبی (جمعیت موقت) می تواند در پراکنش جمعیت منطقه، تحول و دگرگونی خاصی بوجود آورد. این موضوع با توجه به ایجاد دگرگونی در ساختار جمعیت می تواند علاوه بر تغییر سیمای اجتماعی اقتصادی محدوده طرح باعث تحمیل یک الگوی اسکان جدید گردد.
بطور کلی احداث سد می تواند بطور مستقیم یا غیر مستقیم بر مسایلی همچون آموزش (در سطوح مختلف)، ویژگیهای زیست محیطی مراکز جمعیت نظیر تأمین آب، تصفیه و دفع فاضلاب، جمع آوری مواد زائد و ...، وضعیت اشتغال ساکنین در بخشهای مختلف و موقعیت سیاسی تأثیر بگذارد.
تأثیر سد باید در مورد امکانات تفریحی در محدود و محل طرح در رابطه با ورزشهای آبی، ماهیگیری قایقرانی شکار و کوهنوردی و همچنین ایجاد تفرجگاهها ارزیابی گردد.
تأثیر سد در رابطه با مکانهای فرهنگی، سازمانهای غیر دولتی، مناطق حساس مانند مناطق حفاظت شده طبیعی از قبیل پارک ملی، مناطق حفاظت شده و قرق اختصاصی مورد ارزیابی قرار گیرد.
با توجه به تاریخ کهن و باستانی کشورمان و فراوانی آثار باستانی در کنار رودخانه در بیشتر نقاط کشور، ارزیابی جامع و کاملی باید در این رابطه با توجه به مسئله احداث سد و تأثیرات احتمالی آن صورت گیرد، در همین رابطه توجه به زیارتگاهها، بقاء متبرکه، معابد، کتیبه ها و مقبره ها از اهمیت بالایی برخوردار است.
ویژگیهای بهداشتی و پزشکی
بطور کلی احداث سد در یک منطقه بیشتر باعث دگرگونی در بافت بیماریهای منطقه می شود. با احداث یک سد مخزنی به علت وجود یک منبع آب بیماریهای منطقه به طور گسترده ای شیوع پیدا می کند که این مسئله لزوم راهکار مطمئنی را برای جلوگیری و کنترل بیماریهای مذکور (برای مثال: مالاریا، شیستوزوما، عفونتهای روده ای نظیر وبا و ...، لپوسپیروزیس (Leptopirosis) و ...) دیکته می نماید. لازم به ذکر است که احداث سد می تواد در جهت کاهش شیوع برخی از بیماریهای دیگر نقش بسزایی داشته باشد. وجود بیماریهایی نظیر سل، آنفلونزا و ... که بیشتر از راه تنفسی، گرد و غبار وارد مجاری تنفسی می گردند، به علت ایجاد یک منبع آبی گسترده و تلطیف هوا امکان کمتری برای برای مبتلا نمود افراد پیدا می کنند. لذا ضروری است که در این مورد اثرات زیست محیطی پروژه احداث سد بطور کام بر روی جنبه های بهداشتی و بیماریزایی بررسی گردند.
اثرات زیست محیطی سدها
اثرات زیست محیطی در برخی از سدهای مهم دنیا
اثرات زیست محیطی نامطلوبی که در موارد گوناگون در سدهای دنیا اتفاق افتاده است، به طور خلاصه به شرح زیر بیان می گردد:
سد کوینا (Koyna dam) در هند که در ساختگاهی با شرایط کمتر از حد مورد انتظار از زمین لرزه ساخته شده بود، زلزله القایی در نتیجه آبگیری را تجربه و خسارت شدیدی را متحمل شد.
هزینه های اجرایی ساخت سد در کشورهای جهان سوم همواره مسئله مهمی به شمار می رود، سایر مشکلات این قبیل سدها نیز می تواند این مشکل را چندین برابر نماید. سد چیکسوی (Chixoy dam) در گواتما که هزینه آن بالغ بر یک میلیارد دلار شده است، 40% قروض خارجی این کشور را شامل می شود، و مخزن آن نیز پس از 20 سال از رسوب پر می شود. پرداخت بهره این قرض توسط دولت از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این سد بشمار می رود.
طرحهای آبی بزرگ در فیلیپین موجب آوارگی 1500000 نفر از مردم این کشور خواهد شد.
در طرحهای گوناگون، جابجایی مردم نتایج وخیمی از جمله: بیکاری، مرگ و میر، عدم تطابق فرهنگی، ناسازگاری ای محیط جدید، عدم کارایی و بیماریهای روانی به همراه داشته و این مسئله از ضایعات انسانی و زیستی بشمار می رود.
در سد اسوان در مصر 400000 هکتار از زمینها در داخل مخزن سد قرار گرفت و باعث جابجایی 300000 نفر گردید.
در سریلانکا با احداث سد ویکتوریا 3000 هکتار از اراضی شالیزار، تنباکو، کاکائو، نارگیل، نیشکر و درختان صنعتی از بین رفته است.
در کشور هند در طرح برقابی سری سیلام (Seri sailam) هند در حدود 6200 هکتار جنگل از بین خواهد رفت، در سد نام چوان (Nam Choan) در تایلند بزرگترین جنگل فیل آسیا و گونهایی نظیر گاوهای وحشی و خوکهای خرطوم دار در خطر نابودی قرار گرفته اند.
در طرح سدهای سریلانکا، جانورانی نظیر فیل هندی، پلنگ، تمساح و ماهی های پیتون زندگی طاقت فرسایی خواهند داشت که سرانجام به نابودی آنها منجر خواهد شد.
از نقطه نظر تلفات آب در نتیجه تبخیر، سد اسوان به تنهایی 15 میلیار متر مکعب آب را که برای آبیاری 800000 هکتار از اراظی کافی می باشد در هر سال از دست می دهد.
از نقطه نظر بهداشتی، تقریبا کلیه سدهای افریقایی، آمریکاری مرکزی و خاورمیانه موجب شیوع بیماریهای مختلف از جمله مالاریا، خون ادراری، کرمهای لوله ای و انگلها گشته اند. امروزه بیش از 400-350 میلیون نفر در نتیجه احداث سدهای بزرگ به این بیماری مبتلا گشته اند.
اثرات زیست محیطی سدهای کشور
در طرحهای آبی که در گذشته بویژه در مورد سدهای کشور مطالعه و یا اجرا شده است، مطالعات زیست محیطی جایی نداشته اند. لذا اگر مشکلی در این سدها وجود دارد، بدلیل عدم مطالعه و پیش بینی اثرات و عدم توجه به راههای کاهش این اثرات بوده است.
از جمله سدهای بزرگی که در کشور ساخته شده است، می توان به سدهای دز، شهید عباسپور، درودزن، جیرفت، میناب و ... اشاره نمود. در این سدها مسئله رسوب، کیفیت آب، ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نحوه بهره برداری از سد، شور شدن زمینها، تلفات آب، زه دار شدن زمینها، جابجایی مردم و ... به چشم می خورد.
بررسی مقدار رسوب ورود به سدها نشان می دهد که تخمین رسوب در پاره ای از سدها کمتر از واقعیت امر بوده است که این امر موجب کوتاهی عمر سدها می گردد.
در سدهای جنوب کشور به دلیل ارتفاع کم منطقه از سطح دریا و مقدار تبخیر سطحی نسبتا زیاد از سطح دریاچه، ورود مواد آلی (فاضلابهای روستایی، کودهای شیمیایی و ورود جریانهای سطحی با مقدار هدایت الکتریکی (EC) زیاد و نمک بالا) به دریاچه احتمال لایه بندی در دریاچه سد وجود دارد که این امر موجب کاهش کیفیت آب دریاچه ها خواهد شد. ( برای مثال می توان به سد میناب که دچار پدیده غذا سرشاری (Eutrophication) شده است اشاره کرد). بطور کلی در طی سالهای خشک این پدیده احتمالا در سدهای درودزن، قیر، کوار و جیرفت، لتیان، کرج و منجیل بوجود خواهد آمد. آلودگی شیمیایی و میکروبی در بسیاری از سدهای ایران نظیر لتیان، کرج، درودزن و ... به علت ورود پسابهای کشاورزی، سموم و کودهای شیمیایی قابل مشاهده است.
قطعی نبودن سهم آب کشاورزی و آب آشامیدنی، نحوه استفاده از آب کشاورزی، وجود حقابه ها، خرده مالکی ها و عدم یکپارچگی زمینها، عدم شرکت مردم روستایی در مدیریت بهره برداری، عدم تغییر روشهای زراعی، نبودن سیستمهای آبیاری و زهکشی مدرن، فقر فرهنگی ، فقر علمی در کشاورزی، و عدم همکاری وزارتخانه ها در کارهای عمرانی موجب گردیده که طرحهای سد سازی در کشور بطور صددرصد به اهداف دلخواه نرسد.
در بیشتر موادر با احداث برخی از این سدها فقط اهداف استحصال و ذخیر آب تأمین شده است، و اقداماتی در زمینه توزیع مناسب در شبکه های آبیاری پایین دست صورت نگرفته است. برای مثال اگر شبکه آبیاری و زهکشی پایین دست سد پیشین به اتمام نرسد و یا اگر شبکه زهکشی میناب تکمیل نگردد و سیستم کشاورزی تغییر نکند، اهداف این طرحها تأمین نخواهد شد و ثروت ملی به هد خواهد رفت.
در برخی از سدها به دلیل بهره بردای نامناسب، همه ساله میلیونها متر مکعب آب از طریق سرریزی از دست می رود. از جمله عدم استفاده از حجم مرده که بر اساس طرح اولیه قرار است در انتهای دوره طرح این بخش، از رسوب پر شود، در صورتی که با استفاده از تخلیه کننده های تحتانی می توان از آب این بخش مخزن استفاده نمود
در بسیاری از سدها کشور، رودخانه پایین دست سد در اکثر مواقع سال خشک است و جاری شدن سیل در هنگام وقوع سیلابهای بزرگ و در فصل مرطوب اتفاق می افتد. عدم توجه به پایین دست سدها، موجب هجوم افرا به منطقه سیلاب گیر رودخانه و تجاوز به حریم آن می گردد. برداشت مصالح شن و ماسه توسط سازمانها، نهادها و دیگر شرکتها خصوصی، نابسامانیهایی را در مسیر رودخانه بوجود می آورد که با جاری شدن سیل، خسارات مالی و حانی فراوانی به مناطق پایین دست وارد می آید. وقوع این امر در سدهای کشور ما نیز استثنا نیست و با نگاهی به رودخانه های کرج، لتیان، میناب، جیرفت و لار این مشکل به خوبی مشهود است.
گاهی اوقات در تعریب اهدا سد نیز مغایرتهای مشاهده می شود، از جمله سد کرج که برای تأمین آب تهران اختصاص دارد، ولی آب حوضه آبریز کرج را به محل دیگری انتقال می دهد. لذا اثرات ناگوار آن به صورت افت سطح آب زیرزمینی، کاهش کیفیت آب زیرزمینی و هجوم آب شور به دشت پایین دست کرج خطر نابودی سفره آب زیرزمینی را در پیش دارد و ناحیه سرسبز شهریار و کرج را به بیابان تبدیل می کند.
وجود کارخانجات صنعتی، مراکز دامپروری و حوضچه های پرورش ماهی نیز بر آلودگی آب برخی از سدها می افزاید. سد لتیان نمونه بارزی ازاختلاف طرز تفکر بین سازمانها و وزارتخانه های مختلف می باشد. عدم وجود ضوابط قانونی و حفظ حریم منابع آب و در نتیجه ساخت وساز در کنار دریاچه سد و دفع فاضلابهای شهری به منبعب آب مذکور، باعث آلودگی شدید این دریاچه گردیده است. همچنین سطح سد ماملو که در پایین دست سد لیتان می باشد، در صورت عدم توجه به مسائل زیست محیطی و بویژه مسئله مذکور، جایگاهی جهت جذب مواد آلاینده می گردد.
از جمله سدهایی که در دو دهه اخیر مراحل مطالعاتی و اجرایی آنها انجام گردد و متأسفانه به علت عدم ارزیابی صحیح اثرات زیست محیطی پروژه های مزبو با مشکلات خاصی روبرو گردیده اند، می توان به موارد زیر اشاره نمود :
سد 15 خرداد: این سد که جهت تهیه آب آشامیدنی با کیفیت مناسب جهت شهر قم و مسائل جنبی دیگر ساخته شد، عملا به دلیل آنکه حوضه آبریز آن از زمینهای با ترکیبات نمکی تشکیل شده بود، نتوانسته به هدف عمده واولیه خود برسد و آب پشت سد پس از مدتی از کیفیت بسیار نامناسب و نامطلوبی برخوردار گردید.
سدهای مناطق شمالی کشور نیز مسائل زیست محیطی خاص خود را دارند. هر یک از این سدها به دلیل موقعیت خاص مکانی و جابجایی، در محلی قرار گرفته اند که موجب جنگل زدایی و از بین رفتن مراتع می گردند. وجود مواد آلی، رسوبات حاوی مواد معدنی و فاضلابهای روستایی در مخزن نیز بر آلودگی این آبها می افزاید.
رسوب نیز در اینگونه سدها موجب کاهش عمر سد می گردد. در گرگان مشکل رسوب وجود دارد و سدهای عرب سورنگ و صوفی شیخ در ناحیه از جنس خاک رس ساخته مس شوند. لذا بایستی تأسیسات بهره برداری متناسب با جریانهای غلیظ آب که حاوی مواد معلق زیادی می باشند، طراحی گردند. هم اکنون در سد دز نیز رسوب بعنوان یک مشکل اساسی مطرح می باشد.
با توجه به مرغوب بودن زمین در مناطق شمالی کشور، معمولا تملک زمین و جابجایی مردم از مشکلات عمده بوده و همواره با اثرات نامناسب اجتماعی همراه بوده است. برای مثال جابجایی مردم از محدوده محزن سد پاشاکلا از مواردی است که می توان به آن اشاره نمود.
سد منجیل در حال حاضر دچار مشکلاتی از جمله رسوب می باشد که حجم ذخیره آن را تا حدود 50-40 درصد کاهش داده است. این مسئله در عمل باعث ایجاد اثران زیانباری به اکوسیستم منطقه و بویژه زندگی آبزیانی نظیر فیل ماهیها گردیده که به علت ایجاد اختلال در نحوه تخم گذاری آنها، سالیانه موجب میلیاردها تومان ضرر و زیان به کشور می شود.
سد شاه قاسم (یاسوج): متأسفانه به دلیل عدم انجام مطالعات کافی، محل مخزن سد بر روی محل پیشین دفن زباله شهر قرار گرفت که همین موضوع باعث گردیده است که شیرابه زباله که دارای اکسیژن خواهی بیوشیمیایی (BOD) بسیار زیاد می باشد، به علت شرایط اسمزی به محیط آب دریاچه برگردد و کیفیت آب را نامطلوب سازد. همین مسئله و لزوم مرتفع ساختن این مشکل مستلزم صرف هزینه های سنگین گردید.
بحران فرار آب از سد لار از بدو آبگیری اولیه آن در سال 1359 آغاز گردید. مطالعات ژئوتکنیک و ژئوفیزیک قابل توجهی توسط مشاورین ایرانی و خارجی انجام گرفت و بررسی و مرمتهای سازه ای که بیشتر شامل حفر گمانه، گالری و تزریق بتن بود، اعمال شد و نتیجه مثبتی حاصل نشد. بررسیهای اولیه نشان داد که کنترل میزان فرار آب از سد لار نیاز به ترکیبی از تمهیدات مدیریتی و سازه دارد. بررسیهای اولیه این مطالعات نشان داد که میزان آب ارتباط مستقیمی با ارتفاع آب موجود در مخزان دارد و در بسیاری از اوقات هب دلیل ارتفاع قابل توجه آبگیر لار- کلان که آب را به سد لتیان منتقل می کند، امکان انتقال آب به تهران وجود نداشته و حجم قابل توجهی از ذخیره مخزن به دریای خزر تخلیه می گردد. این مسئله لزوم استفاده از مطالعات زمین شناختی را در سطحی جامع الزامی می سازد.
انواع مردم سالاری در جهان امروز
حسین صارمی؛
- مقدمه
دیوید هلد در بررسی تاریخ دموکراسی در غرب از نُه نوع مردم سالاری نام می برد که سه نوع آن را به دو دسته تقسیم می نماید. او اذعان دارد که دموکراسی می تواند در دیگر نقاط جهان نیز انواع دیگری داشته باشد (Held, 1996: 4-6). وی به طور کلی انواع مردم سالاری را از لحاظ شیوة مشارکت دادن مردم در امور به دو دستة کلان تقسیم می نماید: الف) مردم سالاری که در آن مردم خود مستقیماً در امور اجرائی مداخله کرده و تصمیم می گیرند، ب) مردم سالاری که توسط نمایندگان مردم اعمال می شود (Held, 1996: 6). هلد دوازده نوع مردم سالاری را به شرح زیر نامگذاری می کند: 1)مردم سالاری کلاسیک، 2) جمهوری، که خود به دو نوع 1-2) جمهوری محافظه کارانه و 2-2) جمهوری توسعه یابنده تقسیم می گردد. 3) مردم سالاری لیبرال (نماینده ای) نیز به دو نوع 1-3) مردم سالاری محافظه کارانه و 2-3) مردم سالاری توسعه یابنده تقسیم می شوند. نوع دیگر 4) مردم سالاری مستقیم است. دیگر انواع مردم سالاری به عقیدة هلد عبارتند از: 5) مردم سالاری نخبهگرای رقابتی، 6) تکثر گرائی، 7) مردم سالاری قانونی، 8) مردم سالاری مشارکتی و 9) آنچه مردم سالاری امروز می باید باشد که دو نوع پیشنهادی هلد عبارتند از 1-9) خود مختاری مردم سالارانه و 2-9) مردم سالاری جهانی.
هلد معتقد است که در مردم سالاری کلاسیک مردم می باید از مساوات سیاسی برخوردار باشند تا بتوانند آزادانه حاکمیت کنند و حاکمیت شوند. او مشخصات این نوع از مردم سالاری را چنین بیان می کند:
- مشارکت مستقیم شهروندان در قانون گذاری و عملکرد های قضائی.
- شورای شهروندان قدرت قانون گذاری دارد.
- قدرت قانون گذاری کلیه امور مربوط به شهر را شامل می شود.
- روش های متنوعی برای انتخاب داوطلبان ادارات عمومی وجود دارد (انتخاب مستقیم، قرعه کشی، دورهای).
- کارمندان ادارات عمومی هیچ گونه ترجیحی بر شهروندان عادی ندارند.
- غیر از پست های در ارتباط با امور جنگی هیچ پست اداری نمی تواند بیش از دو بار توسط یک نفر اداره شود.
- دوران تصدی پست ها برای همه کوتاه مدت است.
- برای خدمات عمومی وجه پرداخت می شود. (Held, 1996: 33)
در نوع جمهوری محافظه کارانه به عقیدة هلد مشارکت سیاسی یک شرط اصلی آزادی فردی است زیرا اگر شهروندان خود را اداره نکنند دیگران بر آنها مسلط می شوند. مشخصات اصلی این نوع از مردم سالاری به گفتة هلد به شرح زیر است:
تعادل قدرت بین "مردم" اشراف و شاه که از طریق یک مجلس قانون گذاری یا یک دولت مختلط در ارتباط با یکدیگرند بر قرار می شود. پیش فرض در این نوع از جمهوری بر این است که نیروهای سیاسی رهبری کنندة جامعه نقش فعالی در زندگی عمومی بازی می کنند.
مشارکت شهروندان در امور از طریق سازوکار های مختلف از قبیل انتخابات شورا ها، یا نمایندگانی که در ادارة شورا ها خدمت می کنند.
گروه های اجتماعی رقیب به پیشبرد و دفاع از منافع خویش می پردازند.
آزادی بیان، ابراز عقیده و تشکیل گرد همائی ها و انجمنها.
حاکمیت قانون. (Held, 1996: 55)
در جمهوری نوع توسعه یابنده هلد معتقد است که شهروندان می باید از تساوی سیاسی و اقتصادی برخوردار باشند تا کسی نتواند آقای دیگری باشد و همه بتوانند در مسیر تعیُّن خود و مصالح عمومی از آزادی و رشد مساوی برخوردار باشند. شرایط خاص این نوع از جمهوری به بیان هلد به شرح زیر است:
تفکیک فعالیتهای قانون گذاری از اجرائی.
مشارکت مستقیم شهروندان در مجامع عمومی برای قانون گذاری.
عدم یک دستی در امور عمومی مطلوب تلقی می شود، اما رای گیری می شود و رای اکثریت در مواقع عدم توافق حاکم است.
پست های اجرائی در دست "رؤسا" و یا "مدیران" خاص است.
مسئولین اجرائی از طریق انتخاب مستقیم و یا قرعه منصوب می شوند. (Held, 1996: 61)
در نوع مردم سالاری محافظه کارانه هلد چنین جمع بندی می کند که شهروندان در خواست حمایت از جانب حکام و نیز یکدیگر دارند تا مطمئن شوند کسانی که حکومت می کنند سیاستهائی را پیگیری می نمایند که تأمین کنندة منافع عموم مردم است. مشخصه های اصلی این نوع از مردم سالاری عبارت اند از:
حاکمیت نهائی از آن مردم است اما به نمایندگانی واگذار شده است که می توانند به طور مشروع امور دولت را انجام دهند.
انتخابات عادی، رأی گیری مخفی، رقابت میان دسته ها و گروهها، رهبران و احزاب بالقوه و حاکمیّت اکثریت، نهاد های اساسی برای استقرار کسانی است که می توان بر روی حکومت آنان حساب کرد.
قدرت حاکمیت می باید غیر شخصی باشد، بدین معنی که می باید بر اساس قانون محدود گردد، و در میان قوای اجرائی، قانون گذاری و قضا تقسیم شود.
محوریت داشتن مشروطیت برای تضمین آزادی از رفتار های اجباری و تساوی در مقابل قانون در شکل حقوق و آزادی های سیاسی و مدنی، که از همه مهمتر آزادی بیان، ابراز نظر، تشکیل اجتماعات، رأی و عقیده است.
جدائی حکومت از جامعة مدنی، بدین معنی که محدودة عملکرد حکومت می باید به شدت محدود باشد به ایجاد یک چارچوبی که به شهروندان اجازه دهد زندگی خصوصی خویش را به دور از احتمال خشونت، رفتار های غیر قابل قبول از نظر اجتماعی و مداخلات سیاسی ناخواسته دنبال کنند.
مراکز قدرت و گروههای ذی نفع رقیب. (Held, 1996: 99)
در تعریف نوع حکومت مردم سالاری توسعه ای هلد چنین بیان می دارد: مشارکت در زندگی سیاسی نه تنها برای حفاظت از منافع فردی بلکه برای آفرینش یک شهروندی آگاه، متعهد و رشدیابنده لازم است. مشخصات اصلی این نوع مردم سالاری را او چنین بیان می دارد:
حاکمیت مردمی با حق رأی عمومی (همراه با یک نظام بخشی اختصاص یافته بر اساس رأی).
دولت نماینده (رهبریت انتخابی، انتخابات عادی، رأی گیری مخفی و غیره).
کنترل های قانونی برای حفاظت از حدود تقسیمات قدرت حاکمیت و برای اطمینان از رشد حقوق فردی، در رأس آن حقوقی که با آزادی فکر، احساس، سلیقه، بحث، چاپ، ترکیب و پیگیری طرح زندگی انتخاب شده فردی همراه است.
تفکیک روشن مجموعة مجلس از دیوانسالاری عمومی، یعنی جدائی فعالیتهای انتخاب شدگان از کار های مدیران حرفه ای متخصص.
درگیرنمودن شهروندان در شاخه های مختلف دولت از طریق رأی دادن، مشارکت گسترده در دولت محلی، مباحثات عمومی و خدمات نظارتی.(Held, 1996: 116)
نوع دیگر مردم سالاری را هلد مردم سالاری مستقیم می نامد و معتقد است این نوع از مردم سالاری مهر پایانی بر سیاست گذاشته است زیرا در آنان همه می باید از تساوی در دخالت در سیاست برخوردار باشند. او سوسیالیزم و کمونیزم را به عنوان دو نمونه از این نوع مردم سالاری نام می برد. در تعریف این نوع از مردم سالاری هلد می گوید: "رشد و توسعة آزاد همه" تنها از طریق "رشد و توسعة هر یک" میسر است. آزادی به پایان رسیدن استثمار و در نهایت تساوی کامل سیاسی و اقتصادی را طلب می کند؛ تنها مساوات می تواند شرایط تحقق قابلیت های همة انسانها را فراهم کند به نحوی که "هرکس بر اساس توانائی هایش بدهد" و "بر اساس نیازهایش دریافت" نماید.
مشخصات اصلی این نوع از مردم سالاری را در دو دسته سوسیالیزم و کمونیزم هلد به شرح زیر بیان می دارد:
سوسیالیزم:
امور عمومی از طریق کمونها و یا شورا ها که در یک ساختار هرمی سازمان داده شده است سامان مییابد.
کارمندان دولت، کارکنان دستگاه قضا، و مدیران حکم عزل و نصب خویش را از طریق انتخابات مرتب از اجتماع خود دریافت می نمایند.
کارمندان بیش از کارگران مزد دریافت نمی نمایند.
نیروی مردم داوطلب نظامی نظام سیاسی جدیدی را به وجود می آورند که مبتنی بر کنترل جمعی است.
کمونیزم:
حکومت و سیاست از هر جهت خود تنظیمی را موجب می شود.
همة امور مردم به صورت جمعی اداره می شود.
توافق اصل تصمیم گیری در همة موارد عمومی است.
همة کار های مدیریتی باقی مانده بر اساس چرخشی و یا انتخابات توزیع می شود.
کنترل شخصی جایگزین همة نیرو های نظامی و مسلح می شود. (Held, 1996: 152-153)
مردم سالاری رقابتی نخبگان نوع دیگری از انواع مردم سالاری های دسته بندی شده توسط هلد می باشد. تعریف او از این نوع مردم سالاری این است که روشی است برای گزینش یک گروه نخبة سیاسی با مهارت و صاحب اندیشه که قابلیت گرفتن کلیة تصمیمات اجرائی و قانون گذاری را داشته باشد. این نوع مردم سالاری طراحی شده است تا مانعی برای پیشگیری از افراط در رهبری سیاسی باشد.
مشخصات اصلی این نوع مردم سالاری را هلد چنین بیان می کند:
دولت منبعث از مجلس با یک مدیریت قوی.
رقابت در میان نخبگان و احزاب سیاسی رقیب.
تسلط بر مجلس از طریق سیاست های حزبی.
تمرکز در رهبریت سیاسی.
دیوانسالاری: یک مدیریت غیر وابسته و کاملاً تعلیم دیده.
حدود عملی و قانونی برای "گسترة مؤثر تصمیمات سیاسی".(Held, 1996: 197)
در نوع دیگری از مردم سالاری هلد سخن از تکثرگرائی به میان می آورد. او به دو نوع تکثرگرائی اشاره دارد: تکثرگرائی کلاسیک و تکثرگرئی نو. در تعریف تکثرگرائی هلد می گوید:
- در حین آزادی سیاسی حکومت را از اقلیت در امان می دارد.
از توسعة احزاب و دسته های بیش از حد قدرتمند و یک حکومت غیر پاسخگو ممانعت جدی می نماید.
مشخصات اصلی این نوع از مردم سالاری از دید او به این شرح است:
حقوق شهروندی شامل هرکس یک رأی، آزادی بیان، و آزادی سازمان.
یک نظام کنترل و تعادل بین قانون گذار، مجری، قضاوت و دیوانسالاری اداری.
نظام رقابتی مبتنی بر انتخابات با (حداقل) دو حزب.
دیگر مشخصات اصلی این نوع از مردم سالاری را هلد به دو دستة کلاسیک و نو تقسیم می کند. در مورد مردم سالاری تکثرگرای کلاسیک می گوید:
گروه های ذی نفع مختلف که در عین حالِ داشتن وجه اشتراکاتی به دنبال نفوذ سیاسی خود هستند.
دولت وظیفة میانجی و مصالحه دهندة بین درخواست ها را به عهده دارد.
قواعد به تصویب مجلس رسیده در یک فرهنگ سیاسی حمایت کننده به اجرا گذاشته می شود.
در مورد مردم سالاری تکثرگرای نو مشخصه های اصلی خاص به شرح زیر معرفی می شود:
گروههای فشار متعدد اما برنامة سیاسی که نسبت به یک قدرت مشارکتی تعصب نشان می دهد.
حکومت و واحد های مختلف آن به دنبال منافع بخشی خویش هستند.
قواعد به تصویب مجلس رسیده در یک زمینة فرهنگ سیاسی متفرق و نظام به شدت نابرابر از نظر منابع اقتصادی کار می کند. (Held, 1996:217-218)
هلد نوع بعدی از مردم سالاری را مردم سالاری قانونی نام گذاری می کند. وی می گوید: در این نوع از مردم سالاری اصل اکثریت راه مؤثر و مطلوبی برای حفاظت افراد از دولت های خود محور و نگه داشتن آزادی است. اما به هر حال در زندگی سیاسی مانند زندگی اقتصادی اکثریت می باید به وسیله مقررات قانونی محدود گردد تا آزادی و انگیزه های فردی محفوظ بماند. فقط تحت چنین شرایطی اصل اکثریت می تواند معقول و عادلانه عمل کند.
مشخصات اصلی این نوع از مردم سالاری به شرح زیر است:
دولت قانونی (که از مدل مشخصات سیاسی سنت انگلیسی- آمریکایی پیروی می کند، شامل تفکیک کامل قوا).
حاکمیت قانون.
حداقل مداخلة دولت در جامعة مدنی و زندگی خصوصی.
جامعة بازار آزاد در گسترده ترین نوع خود. (Held, 1996:261)
نوع دیگر مردم سالاری از دیدگاه هلد مردم سالاری مشارکتی است. معتقدین به این نوع از مردم سالاری باور دارند که حقوق برابر در آزادی و رشد فردی تنها در یک جامعة مشارکتی فراهم خواهد شد. جامعه ای که احساس کارآئی سیاسی را پرورش می دهد، توجه عمیق به مسائل جمعی را تغذیه می کند و به شکل گیری یک شهروندی عالمانه کمک می نماید که استعداد شکل دهی به یک توجه پایدار نسبت به جریان رشد را دارد.
مشخصات اصلی این نوع از مردم سالاری به شرح زیر است:
مشارکت مستقیم شهروندان در تنظیم نهاد های کلیدی جامعه، شامل محل های کار و اجتماعات محلی.
تجدید سازمان نظام حزبی از طریق تبدیل کارمندان حزب به کسانی که اعضاء حزب به حساب می آیند.
به کارانداختن "احزاب مشارکتی" در یک ساختار پارلمانی یا کنگره ای.
برقرار نمودن یک نظام نهادی باز برای ایجاد اطمینان از امکان امتحان کردن اشکال مختلف سیاسی.(Held, 1996: 271)
هلد در قسمت سوم کتاب خود تحت عنوان امروز مردم سالاری باید چه معنائی داشته باشد به معرفی دو نوع دیگر از مردم سالاری می پردازد. یکی خود مختاری مردم سالاری و دیگری مردم سالاری جهانی. نوع اول را چکیدة تجربة مردم سالاری در طول تاریخ غرب می داند و نوع دوم را ضرورت جهان امروز معرفی می کند. در ادامه به معرفی این دو نوع از مردم سالاری می پردازیم.
خود مختاری مردم سالارانه: چهرة عمومی خودمختاری مردم سالارانه را هلد چنین بیان می نماید:
در آن افراد می باید دارای حقوق مساوی و در ازای آن مسئولیت های مساوی در چارچوب سیاسی خاصی باشند که امکانات در اختیار آنان را معین و نیز محدود می کند؛ یعنی آنان می باید در تعیین شرایط زندگی خودشان آزاد و مساوی باشند به نحوی که این چارچوب را برای تحدید حقوق دیگران به کار نبرند.
مشخصات اصلی دولت و جامعة مدنی در این نوع از مردم سالاری چنین است:
دولت:
اصول خودمختاری در قانون و لایحة حقوق متمرکز گشته است.
ساختار پارلمانی یا کنگره ای (که بر اساس دو چنبرة مبتنی بر به ترتیب انتخاب نمایندگان بر اساس شکل نمایندگی نسبی و انتخاب کردن نمایندگان بر اساس نمایندگی آماری – یعنی نمونه ای از آنان که از لحاظ آماری نمایندة دسته های اصلی اجتماعی از قبیل جنس و نژاد باشد - سازمان داده شده است.)
نظام قضائی شامل محاکم تخصصی که تفسیر حقوق را آزمایش می کنند (نمایندگی آماری).
نظام رقابتی حزبی (که به وسیلة بودجة عمومی و با مشارکت مستقیم مردم از طریق جلسات آزاد، رفراندم محلی و یا کاندید شدن به نمایندگی شکل داده شده است.)
خدمات اداری مرکزی و محلی که بر اساس اصول مشارکت مستقیم مردم سازمان داده شده است با این توجه که تقاضا های استفاده کنندگان محلی را هماهنگ نماید.
جامعة مدنی:
انواع مختلف خانوار ها و منابع اطلاعاتی، نهاد های فرهنگی، و گروههای مصرف کننده و غیره (که بر اساس اصول مشارکت مستقیم اداره می شوند).
خدمات اجتماعی از قبیل مواظبت از کودکان، مراکز بهداشتی و آموزش بر اساس اصول مشارکت مستقیم سازماندهی داخلی شده است اما با مقدم داشتن استفاده کنندگان بالغ.
توسعه و تجربه با واحد های خود مدیریت (کارخانجات حیاتی در مالکیت ملی است در غیر این صورت به طور اجتماعی و یا تعاونی اداره می شوند).
واحد های گوناگون خصوصی برای تحریک نوآوری و ایجاد انعطاف اقتصادی.(Held, 1996: 324-325)
مردم سالاری جهانی: در تعریف کلی از این نوع مردم سالاری هلد می گوید:
در جهانی که دارای روابط منطقه ای و جهانی متراکم است همراه با روی هم قرار گرفتن کاملاً مشخص بخشی از سرنوشت اجتماعات، اصول خود مختاری می باید در شبکه های منطقه ای و جهانی و نیز در سیاست های ملی ومحلی ادغام گردد.
در بیان مشخصات اصلی این نوع از مردم سالاری هلد به اصلاحاتی که می باید در سازمان ملل اعمال شود می پردازد و نوع مردم سالاری در شرایط حکومت جهانی را بیان می دارد که از بحث فعلی ما که در صدد بررسی مردم سالاری در چارچوب یک نظام ملی هستیم خارج است.
- خصلت های عمدة مردم سالاری
با توجه به انواع مرم سالاری بیان شده توسط هلد به نظر می رسد می توان گفت عمده ترین عامل در انواع حکومت های مردم سالار مشارکت مردم در ادارة امور عمومی باشد. این مشارکت می تواند برای انتخاب رهبریت جامعه و یا دیگر مدیران و یا مشارکت در انجام انواع مختلف امور عمومی صورت پذیرد. بامروری بر اندیشهها و نمونه های مردم سالاری در غرب مشاهده می نمائیم که مردم می توانند به شیوه های متفاوتی در امور مشارکت داشته باشند. داشتن مشارکت مستقیم مثلاً از طریق ادارة برخی از امور مانند شرکت در شورا ها و یا شرکت در رأی گیری و یا مشارکت غیر مستقیم از طریق انتخاب نماینده و یا جانشین برای قانون گذاری و یا ادارة امور اجتماعی و عمومی.
از دیگر عوامل مهم در نوع حکومت های مردم سالار آزادی در عقیده و ابراز و گفتار است. این آزادی نهایتاً می باید در ادارة امور عمومی جامعه به نحوی خود را نشان دهد. یکی از میدان های این تجلی انتخاب آزادانة رهبران و مدیران و نیز طرح به دور از واهمة انتقادات و اندیشه ها برای طراحی امور اجرائی و اجتماعی است.
سومین عامل مهم دیگر که حداقل در بین مشارکت کنندگان در امور سیاسی مراعات می شود تساوی حقوق است. در انواعی از حکومت های مردم سالار در غرب دیدیم که برای برخی از اقشار حق حضور در عرصه های سیاسی پذیرفته نشده بود. مانند مشارکت زنان در امور سیاسی که در برخی از دوره ها ممنوع بوده است. اما به نظر می رسد در روند تکامل اندیشة غربیان رسیدن به کمال مطلوب که تساوی در مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی برای همة اقشار جامعه است حضور دارد. تجلی عمدة این اصل، تساوی همة آحاد جامعه در مقابل قانون می باشد.
عامل مهم دیگر نظارت مردمی بر امور اجتماعی است. در برخی از انواع حکومت ها برای اعمال نظارت به تفکیک قوا می پردازند. قوه های مختلف اداره کنندة کشور را به صورت مردمی، مثل از طریق دادن نمایندگی به عده ای تشکیل می دهند. سپس با دادن استقلال به قوا و قرار دادن آنان در مقابل هم امر کنترل را جاری می سازند. ایجاد امکان عزل نمایندگان انتخاب شده و یا فراهم نمودن شرایط انتقاد آزادانه و سازنده از مسئولین از دیگر شیوه های اعمال کنترل در انواع مختلف مردم سالاری می باشد.
حق تشکیل اجتماعات مردمی برای مداخله در امور عمومی نیز از دیگر ویژگی های برخی از انواع مردم سالاری های مورد بررسی است. این اجتماعات می توانند احزاب باشند که به طور مستقیم در امور سیاسی مداخله می نمایند و یا دیگر انواع سازمان ها که برای تأثیر گذاری بر امور اجتماعی تأسیس می شوند.
الگو های ذکر شده با خصوصیت کلی که بیان داشتیم الگو های عمدتاً رایج در جهان امروز می باشند. در ادامه به الگو های بومی و نیز الگوی موجود در کشورمان اشاره می نمائیم.
سد سازی تا قبل از هخامنشیان
سد سازی یا بند سازی از فعالیت های مهندسی به شمار می رود که شرایط تاریخی و جغرافیایی خاص مناطق در پیدایش ،شکل گیری و گسترش آن سهم به سزایی دارند. در گذشته و در هر منطقه خاص جغرافیایی بنابر ضرورت یا نیاز ساکنین آن جا نسبت به ایجاد سد،بند یا آبگیر اقدام می کرده اند تا نیازهای خود در زمینه آبیاری و آبرسانی را مرتفع سازند. در مناطقی نیز به خاطر پایین بودن سطح آبهای رودخانه ها یا نیاز جهت تغییر مسیر رود ، سد سازی انجام می گرفته تا بتوانند سطح آب را بالا آورده و برای نیازهای کشاورزی و عمرانی از آن استفاده کنند.
در ایران نیز به جهت کمبود آب،شرایط اقلیمی خاص و نیازهای روزمره آب ماده ای بسیار ارزشمند محسوب می شده که این امر را علاوه بر بندسازی ، سد سازی و آثار به جا مانده می توان در فرهنگ ایرانی و ارزشی که برای آب قایل می شدند و حافظه تاریخی مردم ایران به وضوح مشاهده و مطالعه کرد.
.
در سرزمین های ایران و مصر که از قدیم در معرض سیلاب و طغیان رودخانه ها قرار داشتند،ساخت بندهای متفاوت در طول مسیر رودخانه ها و یا مناطق سیل خیز به جلوگیری از خسارات این گونه طغیان ها کمک فراوانی می کرد.
تاریخ سد سازی در ایران،مصر و بین النهرین ( میان رودان) قدمتی بسیار طولانی دارد و هنوز هم می توان نشانه هایی از آنها را در این سرزمین ها یافت. به طور کلی سدسازی و نیز لایروبی و مرمت آنها از دیر باز در ایران دیگر سرزمین ها ،مانند سایر کارهای عام المنفعه و پروژه های بزرگ معمولا به دست حکومت ها و پادشاهانی که به امور آبادانی و آبادی علاقه بیشتری داشتند انجام می گرفته است و در این میان رونق اقتصادی و پیشرفت آبادی ها و شهرهای مرتبط با سیستم های آبیاری و آبرسانی نیز بستگی بسیار زیادی با مقوله سد و سد سازی و اهمیت حکمرانان به این مسایل داشته است.
سد سازی از دوره هخامنشیان تا قبل از اسلام
پادشاهان هخامنشی به واسطه نیاز جغرافیایی کشور ایران و علاقه ای که در گسترش و آبادانی سرزمین تحت فرمانروایی از خود نشان می دادند و در زمان امپراتوری خود سدها و بندهای زیادی در بخش های جنوب غربی و جنوبی ایران ساختند. بسیاری از سیستم های آبرسانی و آبیاری که تا سال های متمادی نیز در ایران از آنها استفاده شد مرهون تلاش مهندسان و صنعتگران ایرانی است که در زمان های بسیار دور تلاش نمودند تا نیازها و کمبودها را در زمینه های عمرانی و آبادی بر طرف نمایند و آثار و شواهد آن را نیز می توان در نقاط مختلف ایران درک نمود. علاوه بر آن بسیاری از آثار به جا مانده از این دوران ها در سرزمین های تابعه حکومت های ایران باستان نیز قابل مشاهده است.
یکی از رودخانه هایی که از قدیم به رودخانه اروند می پیوسته است «دیاله » بوده است که بنا به دستور کوروش بزرگ سدی برای آبیاری ،از خاک و چوب بر روی این رودخانه بسته شده بود که شبکه کانال های آبرسانی را تغذیه می کرد. همچنین در زمان هخامنشیان اولین کوشش ها جهت سد سازی بر روی اروند و فرات به عمل آمد. از مشخصات این رودخانه ها آن بود که سطح فرات بالاتر از دجله قرار داشت و نیز در زمان حکومت بابلیان بر بین النهرین تمایل رود فرات نسبت به شرق بیشتر از امروز بوده و این رود تنها دارای یک مجرا بوده است. انشعاب فرات به دو مجرا بین سال های 600 ق.م تا 100 ق. م اتفاق افتاده است . چنان که پیداست هخامنشیان سدهایی بر روی رودخانه های فرات و اروند ساختند و گام هایی دیگر در گسترش شبکه کانال های آبیاری برداشتند. بدون شک هنگامی که اسکندر مقدونی در حدود سال 400 ق. م به آنجا ها رسید آن سدها ساخته شده و برپا بوده اند. استرابو جغرافی دان سده اول میلادی یونان خبر از ویرانی آنها به دست اسکندر مقدونی می دهد. ولی واقعیت این که اسکندر این سدها را ویران کرده باشد کاملا معلوم نیست چون برخی نیز گفته اند که اسکندر آنها را خراب نکرده است و حتی به حفر کانال ها و نظارت بر این سدها به طور مرتب مشغول بوده است. به هر حال آنچه مسلم است آبیاری با بهره وری از بند سازی در فرات و اروند پیرامون سده چهارم پیش از میلاد کاملا روا بوده است و این سیستم های سد بندی و آبیاری بعدها در زمان ساسانیان به حد بالای گسترش خود رسید.
علاوه بر بندها و آبگیرهایی که در زمان هخامنشیان بر روی رودخانه های اروند و فرات ساخته شد،در آن زمان بر روی رودخانه کر در فارس نیز بندهایی برای آبیاری زمین های پیرامون تخت جمشید ایجاد شد. با این که آثاری از تمامی سدهای ساخته شده در زمان هخامنشی ها در دست نیست، ولی برخی از بندها که تا به امروز بر روی آن رودخانه بر جای مانده اند دارای پایه های هخامنشی هستند. از جمله این سدها « بند ناصری » است که در 48 کیلومتری شمال غربی تخت جمشید واقع شده است.
ابن بلخی (سده پنجم) سد ناصری را چنین توصیف می کند:<< در این قسمت رودخانه در زمان های قدیم سدی ساخته شده بود که آب کافی را برای آبیاری زمین ها تأمین می کرده است ،اما در روزگاران هرج مرج که اعراب به سرزمین ایران تاختند این سد رو به خرابی نهاد و در تمام حوزه های رامجرا ( را مجرد) دیگر کشاورزی انجام نشد...>>
سد دیگر بند فیض آباد نام دارد که در حدود 48 کیلومتری شمال تخت جمشید قرار گرفته است چنان که گفته شده است یکی از سه بندی که بر روی رود کر ساخته شده بوده 25 متر درازا و 25 متر بلندا داشته است.
در نزدیکی شهرک «کوار » در جنوب شیراز سد هخامنشی دیگری به نام «بند بهمن» بر روی رودخانه « مند» بنا شده است. طول بند در حدود 100 متر و بلندای آن حدود 25 متر می باشد . بخش عمده ای از این سد تا کنون از گل و لای پر شده است.
در زمان ساسانیان و هنگام حکومت شاپور اول ، ارتش شکست خورده والرین رومی که مرکب از 70000 هفتاد هزار نفر می شد به اسارت ایرانیان درآمد، شاپور از این اسیران برای ساختن ساختمان هایی در ایران استفاده کرد. یکی از این ساختمان ها «سد شادروان شوشتر» بر روی رودخانه کارون به شمار می آید . شوشتر که در کناره شرقی کارون بر روی ساحل سنگی ساخته شده از زمان ساسانیان یکی از شهرهای مهم بود. از زمان ایلامیان و دوران اولیه سلسله ساسانی برای بالا بردن سطح آب در کارون تا به سطح شهر شوشتر سدی بر روی این رود زده بودند.
ابن حوقل در صورة الارض راجع به شادروان شوشتر می نویسد:
<<سرزمین خوزستان در محلی مستوی و هموار قرار گرفته است و دارای آب های جاری است . بزرگترین رودهای آن شوشتر است که شاپور شادروان (سد معروف) را در دروازه شوشتر بر آن ساخت تا آب آن بالا آمد و به ثمر رسید چه شوشتر در زمین مرتفعی قرار دارد>>
چنانکه پیداست سد اولیه بر روی کارون از لحاظ بالابردن سطحآب چندان رضایت بخش نبود پس ایران رومی را برای رفع نقایص به کار گماشتند . احتمالا علاوه بر نیروی کارگری چندین مهندس نیز در سپاه روم بوده اند. گام نخست ،ایجاد رودخانه ای انحرافی « گرگر» بوده که در هنگام ساختن سد آب کارون را هدایت می کرده است. این سد که پس از تعمیرهای پشت سر هم تا کنون به جا مانده است «بند میزان » نام دارد. سد دارای سرریزهایی است که در هنگام بالا آمدن آب اضافی آن را تخلیه می کرده است. پهنای این سد بین 10 تا 12متر است . ساختن این سد از سه تا هفت سال طول کشید و هنگامی که ساختمان آن پایان یافت . ورودی رود گرگر با بند دیگری بسته شد که امروزه « بندقیصر » نامیده می شود . این سد نیز که تا کنون به جا مانده از تکه های بزرگ سنگی که با بست های آهنی به یکدیگر محکم شده اند ساخته شده است. برای کنترل آب رودگرگر شش سرریز در آن سد ساخته شده بوده است . کانال گرگر پس از گذشتن نزدیک به 30 کیلومتر به سوی جنوب دوباره به کارون می پیوندد . نشانه های موجود چنین می گوید که برای آبیاری نهرهای دیگر نیز بر روی این کانال زده شده بوده است.
به نظر می رسد که این نخستین بار در تاریخ سد سازی است که برای ساختن سدی بر روی رودخانه ای، برای آن کانال انحرافی ساخته اند و به ویژه از دیدگاه مهندسی با توجه به مقدار آب کارون این خود پروژه با اهمیتی به شمار می رفته است. از کتاب تحفة العالم درباره ساختمان سد شادروان چنین آمده است:
ذوالاکتاف بعد از قلع و قمع اعراب به جنگ قیصر کمر بسته او را مغلوب و اسیر کرد و به ایران قصد داشت و پس از مؤاخذه و مصادره به او فرمود که اگر نجات خود را می خواهی ممالکی را که از قلمرو من خراب کرده ای بساز و چون شاپور را به عمارت و آبادی شوشتر رغبتی بوفور بود. قیصر التزام نمود که ابتدا شادروان شوشتر را بسازد و چنان کند که در حوالی شهر زرع مایی توانند کرد .قیصر چون بر جان خود ایمن گشت ... بفرمود تا مهندسین با فرهنگ ار روم ... و مهندسان بعد از آنکه ترازوی آب را برآورد نمودند دیدند که به سبب بسیاری رودخانه و شدت جریان آب ساختن شادروان محال و زمین رودخانه را سنگ بست نمودن که دیگر باره عمیق نشود ممکن نیست مگر آن که آب را اولا به طرف دیگر جاری نمایند تا آب از رودخانه منقطع گردد بعد از ساختن زمین رودخانه شادروان باز آب را به این طرف سردهند و آن رخنه را ببندند.
در شاهنامه فردوسی اشاره به این موضوع شده که سازنده و مهندس شادروان شوشتر شخصی به نام « برانوش » بوده است. ساختمان سد شادروان در زمان شاپور ساسانی در 280 میلادی پس از سه سال عملیات ساختمانی به اتمام رسید. در ساختمان این سد برای پیوند و پا برجایی سنگ های گرانیت به کار برده اند.
یکی از بندهای دیگری که پس از سد شوشتر ساخته شد سد اهواز بوده است که نشانه های آن هنوز هم به چشم می خورد .درازای این سد بیش از 1000 هزار متر بوده و احتمالا 8 متر ضخامت(پهنا)داشته است . مقدسی جغرافی دان اسلامی سده سوم هجری درباره سد اهواز چنین می گوید :« میان این دو بخش { اهواز را } پل «هندوان » که با آجر ساخته شده پیوند می دهد... روی این نهر {مسرقان } دولابهای بسیار است که فشار آب آنها را می گرداند و «ناعور »خوانده می شوند.
سپس آب در کاریزها که در بالا نهاده شده می آید ... بستر رودخانه نیز از پشت جزیره ای به اندازه یک صد درس به یک شادروان که (دیواره ای )از سنگ ساخته شده بر می خورد و بازگشته (و دریاچه می شود با فواره های شگفت انگیز ) و به سد جویبار می افتد که به آبادیها می رود و کشتزارها را سیراب می کند. ایشان می گویند:اگر شادروان نبود اهواز آباد نبود چه در آن هنگام از آبهایش بهره برداری نمی شد. شادروان درهایی دارد که هنگام افزایش آب آنها را باز می کنند ... صدای آب سرریز شده از شادروان در بیشتر سال آدمی را از خواب باز می دارد.
بند دیگری که در سده چهارم پس از میلاد توسط شاپور دوم (و یا احتمالا بازماندهاش اردشیر دوم ) ساخته شده سد پل گونه دزفول است که بر روی رودخانه کوفه زده شده و در محل پی پل قرار گرفته بوده است. از زمان ساسانیان نام سد دیگری به نام « بند قیر »بر روی رودخانه کارون در محل پیوستن دو رود آب گرگر و آب دز به کارون بر جای مانده که پس از سدهای شوشتر و اهواز از مهم ترین سدهای روی کارون به شمار می آمده است.چنان که پیداست نام این سد نماینده کاربرد « قیر » برای آب بندی آن به منظور افزایش پا بر جایی و سختی و استحکام سد بوده است.
پادشاهان و مهندسان ساسانی افزون بر ساختن سد بر روی کارون و کرخه در سرزمین عراق امروزی نیز به ساختن سدهایی به ویژه در کرانه شرقی اروند بین سامره و کوت مبادرت کردند . ساسانیان سیستم آبیاری رودخانه دیاله را گسترش دادند و در پدید آوردن نهرها تا آنجا پیش رفتند که نیاز به مقدار آبی بیشتر از آنچه که دیاله می توانست بدهد پیش آمد. این گره به کمک رودخانه اروند گشوده شد ، بدین معنی که ابتدا آب آن را با ابزارهای بالا بردن آب و سپس با کانال های عظیم بالا می بردند و آن را بدینوسیله به رود دیاله سوار می کردند . گسترش شبکه آبیاری در جنوب ایران و بین النهرین در زمان خسرو اول پادشاه ساسانی (579 ـ 531 م) به درجه بالای خود رسید . یکی از نمونه های این گسترش کانال
نهروان بوده است که از پشت سد بر روی اروند نزدیک محلی به نام دور تغذیه می شده است .این کانال بعدها در زمان خلفای عباسی تعمیر شد . کانال نهروان در محل باکوبه (واقع در پنجاه و سه کیلومتری شمال شرقی بغداد و حدود 110 کیلومتری پایین دست سد) به رودخانه دیاله می رسید.10 نکته جالب توجه آن است که کانال نهروان و رودخانه دیاله در یک سطح و بدون هیچگونه کنترل مجازی به یکدیگر می رسیدند و این نشان دهنده آن است که مهندسان ساسانی می توانسته اند جای سد را طوری برگزینند که این جریان و ارتباط طبیعی با دقت انجام گیرد. و این خود نمایشگر تبحر آنان در پیاده کردن نقشه و نقشه برداری ساختمان ها و تأسیسات بوده است. در حدود سی و شش کیلومتری جنوب باکوبه سدی به نام سد بلادی برای کنترل جریان آب در دیاله ساخته شده بود که آب دیاله را به داخل کانال کوتاهی (که در زیر بغداد و بالای تیسفون به اروند میریخت )کنترل می کرد.
افزودن بر سدها و پل هایی که شرح آنها آمد از باستان در سرزمین خوزستان بندها، پل ها و سدهای دیگر نیز ساخته شده بوده است که به آبیاری زمین های پیرامون کمک فراوان می کرده اند برخی از این سدها عبارت بودند از :
ـ سد قلعه رستم ، در 33 کیلومتری شمال شوشتر بر روی کارون که دارای سه دهنه بزرگ از بالا به پایین بوده است. نهری را که از این سه سد آب می گرفته نهر « جوی بند » و یا « دیم چه » می گفته اند . درازای این نهر آبیاری 18 کیلومتر بوده است. ـ
ـ سد شعیبیه : که در 24 کیلومتری جنوب غربی شوشتر و بر روی رودخانه دز ساخته شده بوده است.
ـ سد کارون : که در 8 کیلومتری شمال اهواز قرار داشته است.
-سد عجیرب :که در 36 کیلومتری شوشتر روی رودی با همان نام احداث شده است.
ـ سد کرخه : این سد در 15 کیلومتری شمال حمیدیه واقع بوده و پیش تر به آن سد نهر هاشم می گفته اند.
ـ سد ابوالعباس : در 18 کیلومتری رامهرمز واقع است و از سه دهانه تشکیل می شده است.
ـ سد ابوالفارس : در جنوب شرقی رامهرمز.
ـ سد جراحی : در 29 کیلومتری جنوب رامهرمز
.
یکی دیگر از آثار تاریخی دوران ساسانی دژ باستانی ایزد خواست و آثار تاریخی مربوط به آن است. این آثار که در راه اصفهان به شیراز در 41 کیلومتری جنوب اصفهان واقع شده شامل قلعه ،آتشگاه ، پل ،کاروانسرا و سد نزدیک آن است . سد ایزد خواست (یزد خواست) در ده کیلومتری جنوب دهکده یزد خواست قرار گرفته و درازایش 65 متر و پهنای آن نزدیک 6 متر است . از ویژگی های این بند که تنها بخشی از آن برجای مانده است ،آن است که این سد از نوع قوسی بوده است . 12 سد یزد خواست که می توان آن را نخستین بند قوسی جهان دانست از بناهای دوره ساسانی است . مصالح ساختمانی سد شامل سنگ لاشه و ملات گچ و ساروج و نمای آن از سنگ تراشیده با اندود ساروج است . چنان که پیداست این بند برای جمع کردن آب های بهاری و جلوگیری از جریان سیل در منطقه ایزد خواست ساخته شده بوده است.
سد سکندر: درباره دیواره یا سدی که در تاریخ به نام سد سکندر موسوم گشته نوشته ها و اخبار متعددی ذکر شده است . عده ای معتقدند اسکندر مقدونی در لشگر کشی های خود به شرق در منطقه ماوراء النهر بنا به درخواست مردم منطقه که مرتبا در معرض تهاجم قومی به نام یأجوج و مأجوج بوده اند. این سد را رد دهانه دره ای بنا می کند تا جلوی مهاجمان گرفته شود. البته در انتساب بنای مذکور به اسکندر جای شک فراوان وجود دارد و می تواند مانند بسیاری از داستان های تخیلی و ساختگی مربوط به اسکندر مطرود تلقی شود. اسکندر مهاجم با تهاجم سریع خود و مدت کمی که در اختیار داشته و مرتبا در حال حمله و لشکر کشی بوده ، بعید است که چنین کار عظیمی را انجام داده باشد.
در تاریخ دیرپای این مرز و بوم، آب همیشه نقش کلیدی داشته است. شبکه های معروف آبیاری، یعنی قناتها در جهان به خوبی شناخته شده هستند. عمر این تکنیک به 2500 سال بر می گردد. اولین سند مکتوب در خصوص تکنیک حفر قنات، در نوشته های هرودوت، مورخ مشهور یونانی به چشم می خورد و این صنعت در دوران هخامنشیان (550-330 سال قبل از میلاد) کاملا رایج و متداول بود. در حفاری های باستان شناسی به بقایای آبگیر، مخازن آب با سرریزها و مجاری تخلیه و حتی شبکه های فاضلاب دست یافته اند، که عمرشان به دوره قبل از هخامنشیان ، دوره قبل از ایلام و آشور (1500-600 سال قبل از میلاد) میرسد.
کشور ایران با وسعت 000/684/1 کیلومتر مربع یکی از فلاتهای پهناور آسیاست حدود جنوبی آن خلیج فارس و دریای عمان، حدشمالی دریای خزر، حدغربی آن کوههای زاگرس و حوزه اروند رود است که در شرق به کوههای پامیر محدود می باشد.
میانگین بارندگی سالانه کشورمان حدود 250 میلیمتر است که کمتر از میانگین بارندگی آسیا و حدود یک سوم میانگین جهانی می باشد. تنوع اقلیمی، شرایط توپوگرافی و جغرافیایی، توزیع ناموزون مکانی و زمانی جریانهای سطحی در انطباق با نیازهای آبی و تغییرات شدید بین سالی از ویژگیهای هیدورلیکی بخش وسیعی از کشور محسوب می شود. از اینرو اصول مهندسی آبیاری از روزگاران پیشین موردتوجه ایرانیان قرار داشته، تا جائی که به آن هنر آبیاری اطلاق مینمودهاند. عظمت و اهمیت آبیاری در معتقدات مذهبی، آداب و رسوم و سنتهای ایران جای والایی داشته است. آب در سرودهای مذهبی زرتشت بسیار آمده است و خدای نگهبان آب را آناهیتا می نامیدند.
در دین مقدس اسلام نیز آب دارای حریم مقدس و محترمی است تا جایی که هرگونه آلوده کردن آن امری ناشایست به حساب می آید. ایرانیان در صنعت سدسازی سابقه بسیار طولانی دارند یکی از قدیمی ترین سدهای قوسی جهان بنام سد کبار مشهور است که طول تاج آن 55 متر، ارتفاع 26 متر و فقط 5 متر ضخامت دارد و شعاع قوس آن 38 متر میباشد که نشان دهنده توان اجرائی گذشتگان در ساخت سد قوسی است. سدهای جدید بتنی ساوه، سدخاکی درودزن در فارس ، امروزه در محل سابق سدهای قدیمی ساخته شده اند.
در دشتهای پهناور و خشک ایران ، قنات تنها وسیله کشت و کار و کشاورزی و آبادانی و بوجود آمدن آبادیها، روستاها و ولایات و شهرها و اقتصاد پویای کشاورزی و نهایتاً تکوین تمدنهای بزرگ این مرز و بوم بوده است، بعبارتی تنها وسیله أی که زندگی را از اعماق سیاهی های خاک بیرون می کشید و به پهنه های گسترده دشتهای تشنه و تکیده ارزانی می داشت. ایجاد چنین شاهکار ساختمانی ، یا حفاری در اعماق زمین و ایجاد گالریهای تا ده برابر طول خط استوا، با هدف مقدس تامین آب، و رفع نیازهای اولیه ، و از همه مهمتر با نیت اعتلاء سطح زندگی مردم صورت میگرفته است. برنامه های عمرانی گوناگونی که باهدف توسعه اقتصادی – اجتماعی کشور ، تاکنون تدوین گردیده است، به طور اصولی جملگی دارای زیربنای متکی به توسعه منابع آب بوده اند. از این رو توسعه بهره برداری از منابع مختلف آب در اولویت نخست برنامه های مذکور قرار داشته و تامین آب عاملی برای دستیابی به آرمانهای رشد گردیده ، رشدی که فقر زدائی ، قطع وابستگی ، ایجاد عدالت اجتماعی، رفاه و سرافرازی را به ارمغان داشته است.توسعه کشاورزی در ایران به عنوان یکی از اهرمهای پیشرفت اقتصادی همراه با عوامل مهمی چون افزایش جمعیت ، بالاتر رفتن سطح بهداشت ، محدودیت منابع آب شیرین ، برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی و سرانجام هجوم جبهه های آب شور به شیرین، احداث سدهای مخزنی را در ا6ولویت کارهای عمرانی قرار میدهد.
صنعت سدسازی با شیوه های مدرن به ویژه سدهای با مقیاس بزرگ در حدود سه دهه قبل در ایران آغاز گردیده است. مطالعه و طراحی سدهای مخزنی بزرگ از حدود سالهای 1327 شروع و احداث این سدها از اواخر دهه 1330 صورت عملی به خود گرفت.
داستان ساخت و ساز بناها و تأسیسات کوچک و بزرگ درحاشیه رودخانهها در اصفهان. شیراز.تهران و....به داستان مردی که روی شاخه درخت نشسته بود و درحال بریدن آن بود شبیهه. باتوجه به دوره بازگشت سیلاب و تغییرات بستر رودخانه از مجرای باریک آب به بستر بزرگ و طغیانی و بالا آمدن فوقالعاده سطح آب درزمانی کوتاه، احتمال تخریب ساختمانهایی که بر روی این قسمت ازساحل رودخانهها قرارگرفتهاند بسیارزیاده.خیلی از ساختمانهای بزرگ و گرانقیمت و مشهور در کلان شهرهای یاد شده و .... برروی چنین بسترهایی قراردارند. بسیاری ازاین ساختمانها، دارای استحکام و مقاومت دربرابر زلزله هم نیستند، ولیکن اینجا بحث ما هنگام جاری شدن سیلابی بزرگ، کمترین اتفاقی که ممکنه بیفته، هجوم سیلاب به طبقات پائینی اینگونه بناها است. حجم تخریبی که اتفاق خواهدافتاد رو میشه برآورد کرد،در شیراز علاوه براین شهرداری با احداث زیرگذر باعث تنگ شدت بستر رودخانه خشک شده.نکته جلب تر اینکه گوش هیچ کدوم از مسئولین شنوایی این موضوعات نیست و در صورت نوشتن گزارش و ارسال به شهرداری که اصلا جوابی نمیدهند.در صورت بیان شفاهی هم میگن فعلا که خشکسالی هست حالا بارون بیاد،بعد یه فکری میکنیم.نکته که در سالهای خشکسالی شاهد رگبارهای شدید هستیم .وقوع 30 تا80 میلیمتر باران طی یکساعت.ولی کو گوش شنوا....!!!!!
چکیده:
به طور کلی شناخت رابطه متقابل جغرافیا و فرهنگ به عنوان دو موضوع مهم و پایه در علم جغرافیا، قابل بررسی است که میتوان تحت عنوان جغرافیای فرهنگی مورد مطالعه قرار داد. جغرافیای فرهنگی دانشی است که ارتباط و تعامل دو حوزه فرهنگ و جغرافیا و تأثیرات متقابل آن دو را مورد پژوهش و بررسی قرار میدهد. بنابراین روابط و مناسبات متقابل محیط و فرهنگ گروههای انسانی از مباحث جغرافیای فرهنگی است. گرچه تاکنون به دلیل گستردگی و تنوع موضوعات فرهنگی تعریف واحدی از جغرافیای فرهنگی ارائه نشده است؛ لیکن در این شاخه از جغرافیا «تفاوتها و تشابهات عناصر فرهنگی گروههای انسانی در ابعاد فضایی و مکانی، مطالعه و بررسی تغییرات فضایی گروههای فرهنگی، شکلگیری الگوهای فضایی فرهنگ توسط عملکردهای جامعه انسانی، تجزیه و تحلیل و برآن تأکید میشود.»
بر این اساس چگونگی شناخت اختلافات فرهنگی در مکانهای مختلف، تغییرات فضایی و مکانی فرهنگ، شناخت و تقسیمبندی مناطق جهان بر اساس فرهنگ و پدیدههای فرهنگی از سؤالات اساسی مربوط به جغرافیای فرهنگی است.
جغرافیای فرهنگی
همانطوری که جغرافیای گیاهی با توزیع و پراکندگی گونه های گیاهی و جغرافیای اقتصادی با تولید و توزیع کالاها و خدمات در ارتباطاند، جغرافیای فرهنگی در معنای وسیعتر با هر بخشی از فرهنگ انسان سر و کار دارد. جغرافیای فرهنگی که در این بخش به صورت محدود به آن پرداخته میشود با عناوین فرهنگی خاصی مشخص میگردد، که به آن میپردازد. اگرچه رشته وحدتبخش آن، روش بکارگیری نظریه مردم شناسی فرهنگی برای معنا بخشیدن به جنس و ماهیت جغرافیای فرهنگی است.
ردیابی و ریشهیابی- فرهنگ- در زمان و فضامیتواند به شناخت فرهنگها کمک کند و خصیصههای فرهنگی که شاید حضورشان راضیکننده به نظر نرسد، از طریق کارکردشان، دربرآوردن اهداف واضح توضیح داده میشوند، نیاز به جستجوی عمیق در منشاء و ماهیت، موضوع جغرافیای فرهنگی را ویژگی خاصی بخشیده است.
جغرافیای فرهنگی یک حوزه مطالعاتی مستقل نیست که بتواند همه اطلاعاتِ مربوط به خود را تولید نموده و آنها را به عنوان بخشی از یک سیستم بسته بررسی نماید، بلکه یک تبادل است که در آن اطلاعات، تفاسیر و یافتههای بسیاری از منابع، از یک دیدگاه کلی بررسی میشوند.
روند تکوین و شکلگیری جغرافیای فرهنگی
کارل ساور (1925 و 1931) طرح کلی نوین جغرافیای فرهنگی را ترسیم کرد که با آن، دستهای از عوامل فرهنگ مادی[فناوری، چشماندازهای فرهنگی، فرمها، آثار معماری و...] که از طریق «استقرار، احاطه و تثبیت در سطح زمین» به ناحیه ویژگی و امتیاز میبخشند، سر و کار دارد. در مطالعات کارل ساور فعالیتها، آثار [انسانساخت] و عملکرد انسان در کانون توجه قرار داشت نه خود او.
بنابراین مطالعات میبایست تجربی و تاریخی میبودند بدون در نظر گرفتن اولویت برای تفاسیر محیطی یا هرگونه از این رده [که تحت عنوان جبر محیطی از آن یاد میشود]. عوامل مطالعه شده بایستی به طور وسیعی اقتصادی و با اهمیت میبودند اگرچه ساور (1941) بعدها حوزه آنها را گسترش داد.
جغرافیای اروپایی سهم عمدهای در کمک به محتوا و قلمرو جغرافیای فرهنگی[در دوره شکلگیری اولیه] داشته است به ویژه در پرداختن به پیشینه فرهنگی خودِ اروپا، اما عمدتاً بخشی از زیرمجموعة جغرافیای انسانی عمومی یا [در ردهای پایینتر] شامل جغرافیای اجتماعی.
مدلهای برنامه ساور بیشتر «آلمانی» بودند به ویژه آنکه از اثر فردریک راتزل درباره اشاعه فرهنگ و از اثر ادوارد هان در توسعه کشاورزی و مطالعات ناحیهای متمرکز بر تاریخ اسکان بهره جست. جغرافیای فرهنگی به عنوان بخش وسیعی از جغرافیا در آلمان که نظریه مدرن فرهنگ در آن توسعه و تداوم یافته است، با جغرافیای فرهنگی آمریکایی به عنوان کانون مبادله تفکرات جغرافیایی هم معنا نبوده و برابری نمیکند(شورای تحقیقات ملی 1965). فقدان جغرافیای فرهنگی مشخص در بریتانیا و فرانسه تعجبآور نیست، زیرا در این کشورها از مفهوم فرهنگ کمتر استفاده میشود (آنچه ویدال دولابلاش از آن به «نحوة زندگی» تعبیر میکند در مقام کاربرد- با مفاهیم فرهنگ- مشابه است لیکن شمولیت آن خیلی کمتر است).
محتوا و قلمرو جغرافیای فرهنگی
بسیاری از مطالعات در جغرافیای فرهنگی شامل یک یا چند مورد از موضوعات زیر است:
رشد و افزایش بهرهبرداری انسان از زیستگاه(بوم). مطالعه استفاده انسان از محیط زیستاش، عناوینی چون بهکارگیری ابتدایی ابزارها و وسایل، اهلیکردن حیوانات و بهرهبرداری از گیاهان و اقتصادهای [نحوه مصارف] گوناگون تولیدات غذایی را دربرمیگیرد. توسعه و پیشرفت انسانی و اختراع انسانی هر دو ابعاد جغرافیایی دارند که از وقایع خاصی که در مکانهای خاص اتفاق میافتد تشکیل شدهاند.
توجه جغرافیدان به توزیع و آرایش فضایی پدیدهها و کیفیت بوم، او را واجد شرایط برای مشارکت در بازساخت گذشته و پیشینه بشر و فهم شرایط حال مینماید. علاقه جغرافیدان فرهنگی به گذشته، با پیدایش انسان آغاز میشود و با استفاده و بکارگیری از تجهیزات فرهنگی نوین به جستجو و کاوش خویش در محیطهای جدید ادامه میدهد. (ساور 1952).
تاریخ، جغرافیای فیزیکی(طبیعی)، باستانشناسی و مشاهدات منطقهای مواد اولیة جدیدی را برای تحقیق در این زمینه فراهم میکنند. باستانشناسی و تاریخ که هر کدام محدودیتهای خاص اطلاعاتی خود را دارد به صورت منابع و اسناد ناقصی باقی خواهند ماند. جغرافیای فرهنگی اغلب سؤالاتی را مطرح میکند که به ندرت میتوان برای آنها پاسخی ـ شایسته و درخور - پیدا کرد. بنابراین بسیاری از فصول اولیه رشد بشریت نهایتاً نظریهپردازیهایی بیش نیستند که ممکن است غیرقابل اثبات باقی بمانند.
تغییرات فیزیکی که در سطح زمین توسط انسان ایجاد میشود. پیشرفت مادی انسان اثراتی را روی زمینی که در آن فعالیت میکند، بر جای میگذارد. این تغییرات فیزیکی، نتیجه و محصول ناخواسته انسان در استفاده از زمین است. زراعت و برداشت بیش از توان زمین موجب فرسایش خاک میشود؛ و نگهداری و چرای حیوان روی زمین و سوزاندن[پس از برداشت محصول] منجر به غنیسازی خاک در نزدیکی زیستگاه انسان و تغییرات گیاهی میشود. برخی از این تغییرات مانند از بین بردن درختان جنگل یا پلکانی کردن دامنه تپه برای کشاورزی، تعمّدی هستند (اسپنسر و هیل 1961) فعالیتهای انسان و طبیعت از چنان بُعد زمانی و بهم پیوستگی برخوردارند که جدا شدنی نیستند.
قالبهای اسکان (نوع و شکل سکونتگاههای) شهری و روستایی. قالبهای اسکان(شکل و نوع سکونتگاهها) قسمت اعظمی از ویژگیهای چشمانداز انسانساخت را تشکیل میدهند. مطالعه نوع سکونتگاه روستایی، عمدتاً با نوع خانهها، ترتیب و آرایش خانهها و دیگر ساختارهای مرتبط با یکدیگر و همچنین شبکه جاده ها و پراکنش و ترتیب مزارع سر و کار دارد.
فرهنگ غیرمادی مانند زبان و مذهب. زبان موثقترین ردیاب قومی محسوب میشود زیرا انتخاب اختیاری کلمات از یک خزانة وسیع، تکرار تصادفی را بعید میسازد. بهعلاوه زبان به عنوان ابزار و اثر گفتگو، سازنده و محصول انسجام گروهی و در نتیجه فرهنگی است. تحلیل زبانها و پراکندگی آنها معمولاً وظیفه متخصص[زبانشناسی] است اما از نتایج آن به طور گستردهای در جغرافیا استفاده میشود. موضعنگاری (توپونیم) از اجزای سازنده زبانند که بسیار به جغرافیا نزدیک میباشند.
مذهب نیز به عنوان یکی از شاخصهای ماندگاری اقوام مختلف، یک نهاد اجتماعی با ساختار فضایی چشمگیر و شکلدهندة چشم انداز فرهنگی است. جغرافیا با مذهب از جهات بسیاری سرو کار دارد که از توزیع مذاهب در نواحی مختلف گرفته تا ارایه جلوهای از نظم و قانون در مناظر و چشماندازهای مختلف را دربر میگیرد.
منشاء و پراکندگی فرهنگها و تمدنها
گسترش فرهنگ به سادگی از طریق خصیصههای فرهنگی خاص قابل مطالعه است اما اغلب، مجموعه کلی خصیصههای فرهنگی توسط مردمی قدرتمند و متنفذ به یکدیگر جوش خورده و به شکلی نسبتاً یکسان و منسجمی در یک محدوده وسیع گسترش مییابد. ممکن است نوع زندگی یا تمدن از آغاز تا گسترش به پایگاه بزرگتر، پیگیری شود تا اینکه نهایتاً به حدودش میرسد و توسط فرهنگ گسترده دیگر جایگزین یا جذب میشود.
رشد تمدن پوتامیک از جایگاهشان در بینالنهرین، رشد ملت چین از مرکز فرهنگی اش در دره «وی» یا پیوند مجموعه اقتصادی – سیاسی مارکسیست به بدنههای فرهنگی مختلف طی پنجاه سال گذشته، موضوعات مناسبی برای چنین تحلیلهایی هستند.
جغرافیدانان به طرق مختلف فرهنگ را مورد بررسی قرار دادهاند. برای مثال تقسیم جهان به مناطق عمدة فرهنگی (راسل و نیفن 1951) بررسی توسعه فرهنگها و خرده فرهنگها، ترسیم نقشه نواحی کانونی و مرکز و پیرامونی یا حاشیه فرهنگها(مینیگ 1965) و مطالعه جزایر فرهنگ.
ارزیابی فرهنگی محیط نظریههای مورد توجه جغرافیا خود اغلب از ارزیابیهای عمومی محیطی بدست میآیند. دگرگونی آنها در گذر زمان نشان میدهد که آنها نیز، هرچند به نحوی معقول، بخشی از فرهنگ متغیرند. آنچه انسان با منابع طبیعی انجام میدهد به فنآوری او، درک او از منابع طبیعی، جایگاهش در میان منابع و مجموعهای از ارزشهای مرتبط با حال و آینده او بستگی دارد. کلارنس گلاکن (1956) جایگاه انسان را در طبیعت، از نقطه نظر تغییرات تفکرات غربی درباره جهان قابل سکونت، بررسی کرده است. برداشتهای غیرغربی آنگونه که تحتتأثیر نظریههای کیهانشناختی و تجربیات شکلگرفته و به زبان آمدهاند نیز برای تفسیر الگوهای زندگی ضروریاند. (لونتال 1961)
اهداف
بسیاری از مطالعات برای یافتن جوابهای واقعی به سوالات خاص انجام شده است. برخی مطالعات عمدتاً در حیطة سنتی کاوشهای جغرافیایی انجام گرفتهاند، که شامل تحقیقات ناحیهای در حوزه جغرافیای فرهنگی (مثال واگنر 1958) و سفرهایی که به منظور جمع آوری اطلاعات اختصاصیتر (جزئیتر) انجام شدهاند، میشود.(مثال زلینسکی 1958) سایر مطالعات در جستجوی ارتباط موجود در راه حل مسائل پیچیدهتر هستند. (جغرافیایی بودن آنها در طبیعت یا جهات دیگر) موضوع اصلی آثار نیفن، استفاده از ویژگی فرهنگی خاص به عنوان شاخص مهاجرت و انتشار7 و نواحی فرهنگی که شکل دادهاند میباشد.
روشها
مطالعه نواحی کوچکتر به احتمال زیاد، به اطلاعات مشاهدات میدانی بستگی دارد. آنهایی که مقیاس جهانیتر دارند، لزوماً به منابع ثانویه بستگی دارند. تحلیلهای مکانی و زمانی غالباً کانون منطقی مطالعات را تشکیل میدهد. تحلیل های مکانی، ساده سازی از طریق ارائه الگو یا نظم مکانی- یا همان الگوی توزیع فضایی پدیدههای جغرافیایی- را جستجو میکنند. اما تحلیل های زمانی بر تغییر در عمق تاریخ یا ترتیب مفصل تر تغییرات که به عنوان فرایند شناخته میشوند تاکید میکنند.
ترتیب و آرایش مکانی دادهها ویژگی ضروری جغرافیاست
نقشه، ابزار بصری مرتبسازی یا (آرایش فضایی پدیدهها)و دادهها بر حسب نظم و آرایش مکانی است. نقشه برداری توزیع ویژگی یا مجموعه فرهنگ توصیفی را تشکیل نمیدهد بلکه به نظریه چگونگی ایجاد ویژگی فرهنگی منجر میشود.
روش معمول تفسیر نقشه، جستجوی لازم و ملزوم توزیعات است که ممکن است پیوند اتفاقی باشد. روش دوم، بررسی توزیع به عنوان محصول متغیر از انتشار انهدام و جستجوی شرایطی است که تغییرات را کنترل میکند. (زلینسکی 1958 اسپنسر و هیل 1961) نقشه ایزوکرونیک در پیوند زدن تحلیلهای زمانی و مکانی، مفید است.
ترتیب زمانی داده ها لازمه مطالعه فرهنگ است.
ماهیت و طبیعت محافظهکارانة فرهنگ که حتی در فرایند تغییر، از مدل های اولیه تبعیت میکند، انسان را به مطالعه از طریق ردیابی تداومش تشویق میکند. اگر ابزاری در هر بعدی از طراحی اش، کاربردی نباشد، از لحاظ تکوینی و پیدایشی، از طریق ردیابی ریشهها و حرکتهایش قابل توضیح است.
جان لاگلی، این نوع توصیف فرهنگی را در طرحش برای مطالعه اثرات قابل لمس این چشمانداز بر حسب تاریخچه هنر تاکید میکند و بر لزوم فرهنگ مرتبط با زمان به جای فرهنگ مرتبط با مکان تاکید مینماید. (135 ص 1937). مفهوم فرهنگ ابزاری را فراهم میآورد که میتواند کسانی را که به دلیل دوری از متن آن فرهنگ، منطقاً قانع نمیشوند، قانع سازد به طوری که مردمی که از یک زمینه فرهنگی خاص تغییر مکان و مهاجرت کردهاند، قانعکننده است.
پی بردن به دلایل اصلی گزینه های فرهنگی، توضیح کاربردی را از آنچه که زمانی غیر منطقی بود فراهم میآورد. جغرافیای فرهنگی کمتر به توضیحات پیدایشی و تکوینی وابسته است زیرا میتوان هسته اصلی و نقطه اتکاء آن را که تغییر فرهنگ یا ضعف فرهنگ مینامیم بر حسب رضایت بشری توضیح داد. پیشبینی جهت تغییرات فرهنگی به اعمال بیشتر یافتههای جغرافیای فرهنگی میانجامد. هر تئوری تغییر فرهنگ بایستی قرینه جغرافیای فرهنگی به عنوان توصیف مکانی داشته باشد. استفاده مفهوم فرهنگ در مطالعات ناحیهای توسط جغرافیدان و انسانشناس، به وسیله توماس مورد توجه قرار گرفت.(1957)
مجموعه روشهای عمومی(روش مطالعه و تحقیق در جغرافیای فرهنگی بر پایه اصول کلی مطالعات جغرافیایی است) توسط واگنر و مایکسل به صورت زیر خلاصه شد (24 ص 1962): چه کسی؟ کجا؟ چه چیز؟ چطور؟ و چه وقت؟. مفاهیم فرهنگ، ناحیه فرهنگ، چشم انداز فرهنگ، تاریخ فرهنگ و اکولوژی (بوم شناسی) فرهنگ به این سوالات پاسخ میدهد. مفاهیم بر بخشی از تحقیقات اشاره دارد. بیشتر آنها با ابعاد مفهومی به جای ابعاد هندسی سر و کار دارند. چون جغرافیای فرهنگی با طیف وسیع از پدیدهها سرو کار دارد، روشهایش بایستی متفاوت باشد.
سؤالات پیوسته
ممکن است اهداف مطالعه در جغرافیای فرهنگی به صورت این الگوها دیده شود: انتزاعی یا عینی، منفرد یا مجتمع. بسیاری از سؤالات کلی جغرافیای فرهنگی، به مشتقات این الگوها بستگی دارد، که در قالبها و الگوهایی همچون: محیط، کارکرد، فناوری، مکتب، آرایش الگوهای اولیه و پیشین و اختراعات و رویدادها، به طرق مختلف جستجو میشوند. از مشتقات یک فرم یا الگو لزوماً به عنوان مدلی برای مشتقات دیگر استفاده نمیشود.
نقش محیط فیزیکی(مادی)
جغرافیای فرهنگی با ارتباط انسان با محیطزیست طبیعیاش در هر سطحی از درک محیط مذکور سر و کار دارد. ساور در مطالعه انسان اولیه، بر ارزیابی تغییر محیطی و فرصت محیطی برای پر کردن خلاء در مدارک مؤخر تکیه داشت. از سوی دیگر، بدون توجه به محیطهای فیزیکی که از طریق آنها فرهنگ اشاعه مییابد، میتوان پیوستگی و استمرار فرهنگ را در سطح زمین بررسی و ردیابی کرد، اگرچه برای تحقق این امر بایستی بخشی از توضیحات ممکن چشم پوشید.
واکنش در برابر حتمیتگرایی محیطی(جبرگرایی محیطی) (نظریهای که معتقد است محل زندگی انسان، نوع زندگی اش را مشخص میکند) با جغرافیای نشأت گرفته از فرهنگ یکی شده تا سببشناسی جغرافیای نوینی را که بر حتمیتگرایی فرهنگی تأکید میکند، به وجود آورد. (نظریهای که به نقش فرهنگ در تضاد با نظریه نقش محیط تاکید میکند) یک جمله از حتمیتگرایی فرهنگی این است که فرهنگ تعیین کنندة مفهوم محیط نزد انسان است.[یعنی فرهنگ با نقش تعیینکننده خود، پدیدههای جغرافیایی محیط را به خدمت میگیرد] یک دیدگاه قویتر معتقد است که درک انسان از محیط، همه آن چیزی است که در باب محیط طبیعی اهمیت دارد. از آنجا که ادراک تحت کنترلِ فرهنگ است، توضیح رفتار انسان نیز فرهنگی فرض میشود. حتمیتگرایی فرهنگی، نظرات مفیدی درباره تداوم رشد فرهنگ ارائه میکند اما از لحاظ دلایل، کمتر موفق است. ( صورت ابتدایی که بدون آن، نتیجه متفاوتی حاصل خواهد شد). هر کس باید به خاطر داشته باشد که یک، ادراک از لحاظ تعریف، صرفاًَ یک توهم نیست (یعنی مستقل از محرک خارجی) و دوم، محیط ممکن است به اداره انسان در نوع درکش از نظم، پاسخ ندهد.
مشکلات انسان – طبیعت و فرهنگ – دو گانگی محیطی، گاهی اوقات با همدیگر قابل حلّند. اغلب انسان به عنوان بخشی از طبیعت قلمداد میشود. انسان، فرهنگ و محیط در زمین به عنوان یک عامل در نمای کلی شخصیت ناحیهای فرض شده اند.
فرم و عقاید
یک خصیصه ساده در چشم انداز – که بازگو کننده گذشته است- در نمایاندن کارکرد این چشمانداز کمک میکند و برخی سنتهای خاص پیش از ساخت را منعکس مینماید و احتمالاً هیچ رابطه خاصی با خلقیات یا مجموعهای از آرمانهایی که انسان از آن استفاده میکند، ندارد. فرم پیچیدهتر با کارکرد پیچیدهتر، همچون: فرم فیزیکی روستا یا جامعهای است که برای تسهیل شیوه زندگی ساخته شده و احتمالاً تفاوتهای آن نوع زندگی یا آرمانهایی که در پس آن قرار دارد را منعکس میکنند. مطالعات اندک جغرافیایی[فرهنگی] که اختصاصاً با فرم مرتبط با ایدئولوژی انسان سروکار دارند حاکی از آن است که انسانهای بسیار متفاوت برای اهداف مشابه علنی، فرمهای یکسان را برگزیدهاند. بررسی اسکان اصلاح شده هلندی در میشیگان (جورکلوند 1964) نشان میدهد که چطور مهاجران به پشتیبانی از فرمهای متداول امریکایی، از فرمهای قدیمی چشم پوشیدند همچنین نشان میدهد که چطور فرمهای چشماندازهای امریکایی هنور با ایدئولوژیهای قدیمی آن جامعه مطابقت دارند. اگر فرمهای مشابه با ایدئولوژیهای متفاوت، هماهنگ شوند به این نتیجه میرسیم که انسانهای متفاوت، فرم را به عنوان کارکرد داخلی متفاوت برآورده کننده نیازها میبینند و به طرق مختلف نیازهای خود را برطرف میسازند.
در مطالعه دیگر فیلیپ واگنر به این نتیجه میرسد: «نیکویا پیشنهاد میکند که گاهی اوقات دگرگونیهای واقعی در حوزه اجتماعی، تفاوتهای نسبتاً کمی را در چشم انداز و فنآوری تولید میکنند، بنابراین دو یا سه جامعه ممکن است کمی در درک و بهرهبرداری از یک سکونتگاه مشابه متفاوت باشند.(248 ص 1958) برعکس، انسانهایی با ایدئولوژی مشابه احتمالاًَ فرمهای اجتماعی متفاوتی را برای سکونتشان ایجاد میکند بایستی به تحقیق پیرامون منظم سازی فرمها توسط آرمانها بیشتر پرداخته شود.
فرمهای توزیع و پراکندگیها
فرمهای توزیع و پراکندگی موضوع سازمانبخشی هستند. اهمیت تداوم و عدم تداوم پراکندگیها، ارتباط ناحیه اولیه به ناحیهِ با اهمیت بیشتر یا ایستادگی کانون ناحیه (ناحیه کانونی یا درونی) از یک حوزه فرهنگی همگی ابعاد ساختار یا فرمهای نواحی فرهنگی است.
ارتباط با دیگر حوزه های علمی
جغرافیای تاریخی بخشی از جغرافیاست که بسیار به جغرافیای فرهنگی نزدیک است. این دو یکدیگر را در جغرافیای تاریخی – فرهنگی تکمیل میکنند که در آن تاریخ، تبیین و تفسیر فرهنگ و نیز فرهنگ، مفهوم سازمانی برای موضوعات مهم جغرافیایی مورد علاقه در تاریخ فراهم میآورد. اما جغرافیای تاریخی میتواند به تنهایی بایستد و مستقل باشد زیرا اغلب در محدوده مفهوم فرهنگی قرار ندارد.
از سوی دیگر، فرهنگ همواره برای تبیین و تفسیر مفاهیم به گذشته وابسته است. جغرافیای اقتصادی و جغرافیای فرهنگی راههای جداگانهای در پیش دارند به طوری که یکی آنها عمدتاً برای توضیحاتش به قوانین اقتصادی وابسته است و دیگری به الگوهایی از گذشته متکی است. اما سیستم کلی قوانین اقتصادی ممکن است مجموعه فرهنگی پیچیدهای باشد که تا حدودی به طور تصادفی توسعه یافته و در لابلای تارهای غیر قابل فرار قانون جهانی گرفتار نیست. حتی در بازار اقتصادی، حضور فرهنگ در نوسان قیمت تأثیر دارد. داخل نهادهای جدید اقتصاد متغیر، تولیدات و انواع مؤسسات تولید و منتشر میشوند که حاکی از ویژگیهای فرهنگی آنهاست.
از طرف دیگر، قوانین اقتصادی مرتبط نیز لزوماً بخشی از تفاسیر فرهنگیاند. بنابراین جغرافیای فرهنگی و اقتصادی در دیدگاههای کلی از دو حوزه به یکدیگر ملحق شدهاند.
جغرافیای سیاسی، مانند جغرافیای اقتصادی توسط یک نظم مستقلی که قوانین خاص خود را دارد و سیستماش، کارکردهای عنوان شده را برآورده میکند حمایت میشود. یک ملت نماینگر یک عقیده است، ریشه و خاستگاهی داشته و قدرت آن را تا فراسوی مرزهای سرزمین اشاعه داده است. عقیده کلی یک ملت، مفهوم فرهنگی است که خاستگاهی دارد و به نظر میرسد- این اعتقادات- در حال گسترش به سراسر مناطق سطح زمین است.
هر ملتی بسته به علایق جامعه اغلب ویژگیهای فرهنگی چون زبان ملی و مذهب را داراست. رفتار رایدهندگان نیز الگوی مقاوم را در فرهنگ ناحیهای نشان میدهد.
شهرها دارای دو بعد سیاسی و اقتصادی اند. هر چند بعد اقتصادی در مطالعات جغرافیای شهری قد علم کرده است. برنامهریزی شهر و جامعهشناسی شهری قواعد هم ریشهای هستند که در یافتن منطقی برای جغرافیای شهری مستقل کمک میکند. در همین زمان شهرها تجمعاتی از فرهنگ هستند که به تفاوتهای فرهنگی بسیار حساسند.
از لحاظ درونی پراکندگی خردهفرهنگها داخل یک مجموعه شهری و چشمانداز شهری به طور مساوی با جغرافیای فرهنگی در ارتباطند. از لحاظ بیرونی، کارکردهای شهری و نگرشهای شهری- روستایی از یک فرهنگ تا فرهنگ دیگر با هم متفاوتند. فرمولهای ریاضی رایج در مطالعات شهری و اقتصادی موفقیتآمیز خواهند بود به شرطی که این فرمولها بتوانند قواعد و مفاهیم رفتار فرهنگی را توصیف کنند.
مطالعات سوئدیها از تحلیلهای کمی انتقال فرهنگ ریشه گرفته و میکوشند تا کیفیتهای تصادفی و منطقی را شبیهسازی کنند.
نظریه فرهنگ، چهارچوبی ایجاد میکند که در آن سیستمهای کارکردی انسان ساخت، با جغرافیای فرهنگی موشکافانه متناسب است و حوزههایی که با نظامهای کاربردی سر و کار دارند بخشی از فرهنگاند که میتواند با جغرافیای فرهنگی وسیعتر ترکیب شود که در آن مفهوم فرهنگ همواره بر یک ارتباط مناسب با زمان و مکان (فضای جغرافیایی) پافشاری میکند.
شاید درک مفاهیم فرهنگ و فرهنگها سریعترین راه به نقطه نظری است که کاملاً به وسیله فرهنگ محدود نشده و انسان میتواند فرهنگ خود را در دورنمایی ببیند. فرهنگ، میانجیای شایسته، در مطالعهای است که نقطه حرکتش مقایسه مردمان و سرزمینهای متفاوت است.
منابع و ماخذ:
1.قرخلو.مهدی- جغرافیای فرهنگی- انتشارات سمت
2.دکترشکویی.حسین- جغرافیای کاربردی و مکتب های جغرافیایی- انتشارات آستان قدس رضوی-1386
3.دکترشکویی.حسین- اندیشه های نو در فلسفه جغرافیا- جلد اول-انتشارات گیتاشناسی1386
4.دکترشکویی.حسین- فلسفه های محیطی ومکتب های جغرافیایی- انتشارات گیتاشناسی1386
5.نظری.علی اصغر- تاریخ علم جغرافیا- انتشارات پیام نور 1381
6.احمدی.علی- جغرافیای فرهنگی- سایت نشریه اندیشه صادق شماره19
7.اسکندری.صالح- جغرافیای فرهنگی- سایت باشگاه اندیشه1384