اب و هواشناسی و ژئومورفولوژی دیرینه

نقد و بررسی مسائل جغرافیایی

اب و هواشناسی و ژئومورفولوژی دیرینه

نقد و بررسی مسائل جغرافیایی

تحولات اب و هوایی ایران در دوران چهارم.

تحولات آب و هوایی دوران چهارم در فلات ایران

الف- دوره‌های بارانی:

پیدایش و تراکم طبقات عظیم یخ در مناطق شمالی طبعاً در آب و هوای مناطق جنوبی‌تر من‌جمله فلات ایران و مناطق هم عرض آن نیز تأثیر داشته است. در دوره‌های یخبندان، در مناطقی که در عرض‌های جغرافیایی متوسط و یا پایین قرار داشته‌اند آثار و علائمی از دریاچه‌های دیرینه باقی است که زمانی وجود داشته و از بین رفته‌اند. همچنین شواهد و دلایلی وجود دارد که پاره‌ای از دریاچه‌های فعلی سابقاً دارای سطح و عمق بیشتری بوده‌اند. شواهد مزبور نشان می‌دهد که در این مناطق به‌دفعات دوره‌هایی پیش آمده که بارندگی بیشتر و میزان تبخیر آب کمتر از حالا بوده است. در امریکا اقلاً در دو مورد ارتباط نزدیکی بین خطوط ساحلی دریاچه‌های وسعت یافته قدیمی و گسترش یخ در دوره‌های یخبندان تشخیص داده شده است. به‌هر حال محققین معتقدند که زیادی آب این دریاچه‌ها مرادف بادوران‌های یخبندان بوده و کم شدن آب آن‌ها یا خشک شدن کامل آنان مرادف با دوره‌های بین یخبندان است.


در قاره آسیا-اروپا نیز سرگذشت مشابهی تشخیص داده شده است. دریای خزر و دریای آرال که در شرق آن واقع شده اقلاً سه مرتبه گسترش پیدا کرده و بعداً خشک‌تر شده‌اند. در هر مرتبه هر دو حوضه پر شده و سر رفته است.

عقیده بر این است که برودت هوا در مناطق شمالی موجب پیدایش یخچال‌ها می‌شده. در مناطق جنوبی‌تر موجب گسترش دریاچه‌ها می‌شده است. در نتیجه برودت هوا میزان تبخیر نیز کاهش پیدا کرده است.

به‌تدریج که طبقات یخ تشکیل می‌شد فشار هوا براثر برودت رو به‌ازدیاد می‌نهاد و این مراکز فشار هوا به‌نوبه خود سیکلون‌های متحرک جوی را به مناطق جنوبی‌تر می‌راند و در نتیجه این سیکلون‌ها موجب افزایش میزان بارندگی در دوره‌های غیر یخبندان نیمه بیابانی می‌شد. با افزایش ریزش باران و کاهش تبخیر دریاچه‌های پیدا شده گسترش یافت.

از آنجایی که پیدایش و گسترش دریاچه ها مولود ازدیاد بارندگی بوده مراحل گسترش دریاچه‌ها را دوره‌های بارانی می‌نامند. این دریاچه‌ها موقعی به حداکثر گسترش خود می‌رسیده‌اند که دوره‌های یخبندان به حداکثر گسترش خود رسیده بودند. بدین طریق عقیده بر این است که دوره‌های یخبندان و دوره‌های بارانی مناطق جنوبی‌تر با هم‌دیگر هم‌زمان بوده‌اند و از نظر علت پیدایش با هم‌دیگر ارتباط نزدیک داشته‌اند.

دکتر ر. گرشمن در مورد اوضاع و احوال فلات ایران در دوره بارانی وورم و بعد از آن به‌ترتیب زیر خلاصه می‌کند: تحقیقات زمین‌شناسی نشان داده است که در زمانی که قسمت اعظم سطح اروپا به‌وسیله یخچال‌ها پوشیده شده بود فلات ایران یک مرحله بارانی را طی کرده که ضمن آن حتی دره‌های مرتفع در زیر آب قرار داشته است. قسمت مرکزی فلات که امروزه یک بیابان شوره زار بزرگی است، در آن زمان یک دریاچه وسیع و یا یک دریای داخلی بوده که رودخانه‌ها از کوه‌های مرتفع به آن می‌ریخته است. ماهی‌های فسیل و گوش ماهی (....) که نه تنها در بیابان بلکه در دره‌های مرتفع پیدا شده‌اند وضع جغرافیای طبیعی این کشور را به‌صورتی که هزاره‌های زیادی قبل از میلاد بوده منعکس می‌سازد. در زمانی که بین ده و پانزده هزار سال قبل از میلاد یک تغییر تدریجی در آب و هوا روی داد و دوره‌های بارانی تبدیل به‌اصطلاح دوره خشک گردید که هنوز هم ادامه دارد.

ب- دوره‌های سرد:

امروزه مسأله دوره‌های بارانی در فلات ایران و نیز مسئله دریای داخلی و یا دریاچه بسیار بزرگی در محل کویر مرکزی ایران در دوران چهارم تا حد زیادی مورد تردید است. تحقیقات بیشتر متمایل به این است که در فلات ایران به‌جای دوره‌های بارانی در دوره‌های یخبندان دوره‌های سرد وجود داشته است که نشانه آن حرارت متوسط هوا در قسمت‌های مختلف فلات 4 تا 8 درجه سانتی‌گراد پایین‌تر از امروز بوده و این جریان طبعاً نتایج خاصی را از حیث وضع محیط من‌جمله از حیث تعداد و گسترش سطوح آب به‌وجود می‌آورده است.

دانیل. ب. کرینسلی که جدیدترین تحقیقات را درباره کویر مرکزی ایران انجام داده در رساله خود تحت عنوان "ژئومورفولوژی و آب و هوای دیرینه پلایاهای ایران" مطلب را چنین خلاصه می‌کند: از بررسی‌های انجام شده چنین به‌دست می‌آید که آب و هوای ایران در دوره پلیوستسن از حیث اختلافات منطقه‌ای با وضع امروز قابل مقایسه بوده ولی این اختلافات از حیث شدت‌های آب و هوایی آن زمان از امروز بیشتر بوده است.

در جبهه‌های داخلی زاگرس شمالی و البرز در دوره‌های یخبندان هوا 5 تا 8 درجه سانتی‌گراد سردتر از عصر معاصر بوده و در زمستان برف ارتفاعات را تا حدی حفظ می‌کرده و در نتیجه ممکن است فصل جریان آب‌ها بر اثر ذوب شدن برف‌ها دیرتر و طولانی‌تر از امروز بوده است.

هوای سردتر، رطوبت بیش‌تر، طولانی شدن فصل یخ بستن و ذوب شدن زمین خرد و متلاشی شدن سنگ‌ها را تشدید می‌کرده و خرده سنگ‌هایی که بدین طریق به‌وجود می‌آمده توسط رودخانه‌هایی که آب بیشتری داشته‌اند به دره‌ها و حوضه‌های خارج منتقل می‌شده است. سطح دریای خزر در دوره یخبندان میندل 90 متر و در یخبندان‌های بعدی به‌مقدار کم‌تری بالا بوده است.

دریاچه ارومیه هم در دوره‌های سرد پلیوستن توسعه پیدا می‌کرد. بر طبق نظر بوبک علت آن پایین آمدن حرارت متوسط هوا به‌میزان 5 درجه سانتی‌گراد کم‌تر از امروز بوده و امکان دارد عملاً بارندگی بیش‌تری صورت نگرفته باشد.

در مناطق جنوب غربی‌تر در دره‌های زاگرس حرارت متوسط دوره‌های سرد 3 تا 4 درجه پایین‌تر از امروز بوده است. فاصله دورتر این مناطق از منبع بارندگی یعنی مدیترانه توأم با موقعیت جنوبی‌تر و ارتفاع کم‌تر آنان باعث می‌شد که بارندگی در این مناطق نسبت به کوهستان‌های شمالی‌تر کم‌تر و میزان تبخیر بیش‌تر باشد. با وجود این رژیم کلی بارندگی و تبخیر مازاد آبی باقی می‌گذاشته و این امر موجب گسترش دریاچه‌های کوچک بوده است.

در  جناح‌های داخلی جبال فلات ایران به‌مناسبت هوای سردتر تخریب مکانیکی سنگ‌ها ناشی از یخ بستن زیادتر بوده و خرده سنگ‌های حاصله موجب انباشتگی دره‌های رودخانه‌ها و بالا آمدن سطح آن‌ها در جلگه‌های کوهپایه‌ای شده است. علاوه بر این سردی هوا موجب توقف گسترش گیاهان شده در نتیجه در برابر جریان‌های متناوب سیلاب‌ها مانعی وجود نداشته است.

در طول جبهه داخلی این کوه‌ها و یا در حوضه‌های میان‌کوهی مازاد آب دریاچه‌هایی کم عمق ایجاد می‌نمود.

 هرچه از ارتفاعات به‌طرف داخل فلات پیش برویم، با دریاچه‌هایی که از هم‌دیگر فاصله داشته‌اند مواجه می‌شویم تا بالاخره در محل کویر مرکزی فعلی که دریاچه‌های کم عمق شور وجود داشت، این سطوح آب در مرحله اول ناشی از کاهش میزان تبخیر بوده‌اند.

از دوره وورم به این طرف افزایش درجه حرارت به‌ویژه در فصل تابستان موجب گردیده که دریاچه‌های دائمی تبدیل به دریاچه‌های فصلی و یا به‌‎کلی خشک گردند. دریاچه‌های کم عمق شور خشک شده قشر نمک برجای بگذارند. موقعیت این قشرهای نمک در سطح بسیاری از دریاچه‌های کویری نشان دهنده این است که آب و هوای خشک امروزی قسمتی از یک جریان خشک‌سالی کلی است که از پایان یخبندان ووروم تا به‌حال ادامه داشته است.

در نتیجه در ملاحظه آب و هوای فلات ایران در دوره پلیوستن به‌کار بردن اصطلاح بارانی نامناسب به‌نظر می‌رسد. در داخل ایران تأثیر دقیق میزان حرارت در میزان تبخیر و اهمیت مقدار و شدت بارندگی‌های محلی (نه میزان بارندگی سالیانه) عوامل اصلی آب و هوایی بوده‌اند که در ایجاد فعل و انفعالات و پیدایش اشکال زمین تأثیر داشته‌اند.

ژئومورفولوژی تکتونیک ایران


رسوبات پلیوسن، خود نیز در پلیوستسن کم و بیش چین‌خورده و وجود یک فاز جوان کوهزایی را ثابت می‌نماید. به‌طور کلی وضع ناآرام تکتونیکی تا‌به‌حال ادامه داشته و مظاهر این تکتونیک جوان به‌صورت‌های مختلف به‌شرح زیر می‌باشد:


الف- فعالیت‌های ولکانیکی جوان- این فعالیت‌ها به‌طور عمده با خروج مواد آتشفشانی از نوع بازی نظیر بازالت و آندزیت و تراکیت و به‌ندرت با ترکیب اسیدی در بسیاری از نقاط ایران مرکزی و البرز مشاهده گردیده است. با آن‌که آغاز این فعالیت‌ها دقیقاً معلوم نشده ولی به‌فرض آن‌که از اواخر دوران سوم شروع شده باشد لیکن فعالیت عمده‌ی آن مربوط به دوران چهارم می‌باشد. حتی بعضی از آن‌ها کاملاً خاموش نشده و هنوز خروج گازهای گوگردی ادامه دارد. (آتشفشان تفتان)

تعداد مواد خروجی جوان در زون ارومیه- سیرجان بی‌شمار است و هم‌چنین در اطراف بلوک لوت جریان‌های بازالتی منطقه‌ی وسیعی را پوشانیده است. مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: آتشفشان دماوند واقع در البرز مرکزی که اغلب تراس‌های دوران چهارم اطراف خود را از حالت افقی خارج ساخته است.

سهند و سبلان نیز در آذربایجان تا اندازه‌ای مشابه دماوند هستند و قبل از شروع فعالیت اصلی توف‌های سبز رنگ همراه با رسوبات دریاچه‌ای در پلیوسن تشکیل گردیده و اگر این توف‌ها را با ...های اولیه‌ی آن ارتباط دهیم در آن‌صورت آغاز فعالیت آتشفشانی این دو تا اندازه‌ای قدیمی‌تر از دماوند خواهد بود.

آتشفشان تفتان نیز که در شرق بلوچستان واقع شده نه تنها ترکیب سنگ‌های آن اسیدی‌تر از آتشفشان‌های قبلی است بلکه تنها آتشفشان نیمه‌خاموش ایران به‌شمار می‌رود که در مرحله‌ی سولفاتاری است و هنوز از دهانه‌ی آن ابرهای سوزان خارج می‌گردد.

علاوه بر فعالیت‌های آتشفشانی جوان در رشته‌ کوه‌های کوهرود واقع در جنوب کاشان توده‌ی گرانیتی و گرانودیوریتی جوان نیز گزارش شده است.

از جمله پدیده‌های تکتونیکی جوان ایران تجدید فعالیت بعضی از گسل‌های بزرگ در دوران چهارم می‌باشد که طول برخی از آن‌ها از هزار کیلومتر تجاوز می‌نماید. آثار جابه‌جایی آن‌ها نه تنها در بعضی از زلزله‌های اخیر ثبت گردیده بلکه در رسوبات آبرفتی بسیار جوان نیز مشهود است. این گسل‌های فعال به‌شرح زیر می‌باشند:

1- گسل شاهرود: که از دامغان و شاهرود عبور نموده و امتداد آن از شمال تهران می‌گذرد.

2- گسل درونه: این گسل تقریباً 650 کیلومتر طول دارد. از جنوب تربت حیدریه و شمال کاشمر با جهت شرقی و غربی عبور نموده و در کویر مرکزی ایران به گسل نایین متصل می گردد.

3- گسل نایین: این گسل با جهت شمال‌غربی- جنوب‌شرقی از کویر مرکزی ایران و از شرق نایین عبور کرده و امتداد آن تا اطراف شهر بابک قابل تعقیب است.

4- گسل نایبند: که دارای جهت شمالی- جنوبی است و از غرب بلوک لوت و دامنه‌ی شرقی کوه‌های شرق ایران عبور می‌نماید.

5- گسل شمال تبریز: که از دامنه‌ی شمالی کوه‌های میشو و مورو عبور کرده و به‌احتمال زیاد به گسل معروف و فعال آناطولی ترکیه مربوط می‌شود.

6- گسل اصلی روراندگی زاگرس: که از شمال بندرعباس در طول یک خط مستقیم شمال‌غرب- جنوب‌شرق در قسمت جنوب بانه وارد مرز عراق شده و بعداً به گسل جنوب ترکیه واقع در کوه‌های توروس می‌پیوندد. علاوه بر آن گسل دیگری در فاصله‌ی کمی از آن به‌موازات این گسل کشیده شده است.

7- گسل شمال- جنوب‌شرق ایران: این گسل از حد شرقی بلوک لوت گذشته و در جنوب بیرجند جهت آن شرقی- غربی شده و به چند شاخه‌ منشعب می‌گردد. 


توزیع درآمد و فقر

تهدیدهای اقتصادی در زمینه توزیع درآمد و فقر

حسین صارمی، 


یکی از مشکلات مهم کشورهای در حال توسعه پائین بودن درآمد سرانه است که خود موجب افزایش فقر و نابرابری در این کشورها می شود. توزیع ناعادلانه درآمد و منابع و یا گسترش فقر به عنوان یک تهدید جدی در اقتصاد عمل می‌کند. این تهدیدها بصورتی پویا و مانند یک دور عمل می‌کند به طوریکه در مرحله بعد عوامل تشدیدکننده خود را بوجود می‌آورد و این عوامل بر عمق تهدیدات می افزاید. در نتیجه چنین روندی، آثار فقر در نهادهای اقتصادی-اجتماعی بطور پایدار سالها باقی خواهد ماند. به همین دلیل در توسعه پایدار توجه به شاخص فقر و نابرابری درآمد از نکات کلیدی محسوب می گردد. از این روی   در این قسمت از بحث معضلات ناشی از این موضوع را در زمینه های شهری و روستایی مورد بررسی قرار می دهیم. 


- پیامدهای فقر و توزیع نابرابر درآمد در حوزه های  شهری و روستایی

    اهم این پیامدها را می توان به ترتیب زیر بر شمرد:

الف- عدم تعادل و نابرابری درآمد سرانه در بین مناطق شهری و روستایی موجب می‌شود تا مهاجرت از مناطق روستایی به شهری ادامه یابد و در نتیجه آن، زمینه پیدایش تهدیدات اقتصادی مانند توسعه بیکاری و حاشیه‌نشینی در شهرهای استان فراهم گردد.

ب- تخریب منابع طبیعی و تخریب زمین‌های کشاورزی در حاشیه‌ شهرها، و توسعه اجباری محدوده شهرهای استان،

گسترش بزه‌کاری و نابهنجاری‌های اجتماعی و اقتصادی و نیز توسعه روش‌‌های غیرقانونی و قاچاق  کالا، واردات و فروش کالاهای غیر استاندارد در بازار داخلی،

افزایش هزینه‌های دولتی در کنترل جرایم و افزایش هزینه‌های عمومی شهری برای نگهداری جمعیت،

ه - توسعه بی‌قانونی ، عدم اعتماد، و کاهش سرمایه اجتماعی ،

بالا رفتن میزان حمایت‌ها و یارانه‌های دولتی، با افزایش جمعیت بیکار و فقیر در حاشیه شهرهای استان،

افزایش کارگران غیرماهر و بی‌سواد در صنایع شهری استان و در نتیجه  کاهش بهره‌وری

ی- توسعه فقر شهری موجب فساد مالی می‌شود و دوباره فساد مالی همه‌گیر شده به نابرابری درآمدها در بخش دولتی و خصوصی می‌انجامد.


ک- مهمترین آثار فقر روستایی و عدم توزیع برابری درآمدها  در نقاط روستایی، افزایش بیکاری روستایی می‌شود. فرزندان خانوار روستایی دچار فقر و بیکاری می‌شود و در یک اثرات دوری و جریانی فقر جدید بوجود می‌آید.

گ- با کاهش جاذبه‌های زندگی روستایی، محصولات کشاورزی، و استراتژیک به اندازه کافی تولید نمی‌شود. این مسئله آثار متعدد و تهدیدهای متعددی را در اقتصاد شهری بوجود می‌آورد که می توان به موارد زیر اشاره کرد.

- کاهش سرمایه‌گذاری‌های دولت

- افزایش وابستگی غذایی به بازار خارجی 

- افزایش کسری بودجه دولت

- کاهش حمایت‌های دولت از محصولات کشاورزی

- افزایش بیکاری در نقاط شهری و روستایی

- خالی شدن زمین‌های روستایی و گسترش بیابانی شدن زمین‌ها

- عدم کارایی پروژه‌های دولتی وسرمایه‌گذاری‌های انجام شده در نقاط روستایی

- گرانی مواد غذایی و توسعه فقر در نقاط شهری استان 

- در مرحله‌ای دیگر هزینه‌ای حمایتی و یارانه ای دولت افزایش می‌یابد.

- قابل کنترل نبودن میزان بی‌سوادی و سطح تحصیلات در نقاط روستایی

- افزایش خسارات حوادث غیرمترقبه در اثر وضعیت نامناسب روستایی فقیرنشین

 - نزول شاخص‌های بهداشتی و شاخص‌های توسعه انسانی


 نبودن درآمد کافی و پس‌انداز، در نتیجه کاهش مستمر میزان سرمایه‌گذاری و عدم بکارگیری شیوه‌های جدید تولید و ابزارهای مکانیزه در تولید استان

 جذاب بودن قاچاق کالا به دلیل نرخ بالای بیکاری و فقر در جامعه بویژه در مناطق مرزی 

م- به طورکلی پیامدهای فقر روستایی و همچنین رونق قاچاق کالا و افزایش مهاجرت که در اثر فقر و نابرابری درآمد بوجود می آید، به شرح زیر می‌باشد:

تهدید جدی برای سیاست‌های حمایتی و تشویقی دولت در مناطق روستایی

از بین رفتن انگیزه سرمایه‌گذاری‌های مولد و رونق اقتصاد زیرزمینی در شهر و روستا

خطر ورشکستگی تولیدکنندگان داخلی در اثر افزایش بی‌رویه قاچاق

خطر افزایش نرخ بیکاری ناشی از به تعطیلی کشیده شدن برخی از بنگاه‌های دولتی که به دلیل افزایش واردات قاچاق کالا، با کاهش فروش مواجه شده‌اند.

ورود کالاهای غیر مجاز و نامشروع، غیر بهداشتی و فاقد استاندارد و تحمیل هزینه‌های ناشی از آن بر جامعه، بالا رفتن هزینه زندگی خانوار روستایی 

 گسترش فساد از طریق رشوه‌دهی، رشوه‌خواری، نادیده‌گرفتن حقوق شهروندان و دولت، کسب درآمدهای نامشروع و کلان توسط قاچاقچیان، توزیع ناعادلانه درآمدها، افزایش نارضایتی عمومی، کاهش مشروعیت دولت و برنامه‌های دولتی.


چگونه می توان نظرپرداز علم جغرافیا شد.

         چگونه می توان نظریه پرداز جغرافیایی شد

حسین صارمی، siamak.saremi@gmail.com


نظریه پردازان جغرافیایی:

 اینکه وضعیت علم جغرافیا در ایران چرا در شرایط مناسبی قرار ندارد؟ ویا اینکه بجزء اندکی انگشت شمار سایر جغرافیدانان ایران دارای نظریه و صاحب سبک و سیاق نمی باشند( که البته، آن تعداد اندک نیز مربوط به گذشته می باشد!) خود بحثی طولانی و شاید هم بی نتیجه باشد. ادامه روند کنونی بنظر می رسد که مرگ علم جغرافیا و هضم شدن آن بوسیله سایر علوم را در ایران بهمراه خواهد داشت. لذا چنین تصور می شود که جهت نرسیدن به آن نقطه اسفبار(که البته خیلی نزدیک است!) نیاز است که جغرافیدانان ایران (خصوصاَ نسل جدید)نیز بهجرگه نظریه پردازان این علم وزین وارد شوند. ورود به چنین جرگه خطیری دارای شروطی است، که می توان اهم آن را بشرح زیر دانست:

1- جغرافیدانانی که می خواهند در حوزه نظریه پردازی پا بگذارند، بایستی از ضریب هوشی بالا و ضریب انتقال مناسب برخوردار باشند.

2- با اصول و فنون تفکر انتقادی آشنایی کامل داشته باشند.

3- اخلاق مدار باشند و تفکر آنها با قواعد اخلاقی گره خورده باشد.

4- حقیقت طلب و آزاد اتدیش باشند و هرگز شیفته و فریز شده اندیشه نباشند.

5- قدرت تخیل قوی یکی دیگر از ملزمات است.

6- از توهم زدگی و خودشیفتگی پرهیز کند.

7- از ایدئولوژیی زدگی و سیاست زدگی دوری گزیند.

8- از روش های رایج پژوهشی  کاملاَ آشنایی داشته و در مقام پژوهنده به رعایت اصول و قواعد روش شان کالاَ ملتزم باشند.

9- آشنایی به زبان انگلیسی و یا فرانسوی، جهت دسترسی آسان و راحت به متون مورد نیاز 

10- آشنایی به آخرین فناوری ها و تکنولوژی های مربوط به علم جغرافیا

همانطوری که گفته شد در اوضاع و احوال کنونی جامعه جغرافیدانان، نظریه پردازان جدی بسیار کم می باشند.لذا بنظر می رسد که جهت برون رفت از این بن بستی که پیش روی علم جغرافیایی ایران قرار دارد. آموزش و پرورش جغرافیدانانی که بتوانند به پیش شرطهای فوق دست یابند، امری لازم و اجتناب ناپذیر می باشد. تا شاید بتوانیم به آینده علم جغرافیا وپژوهشهای جغرافیایی ایران نیز امیدوار باشیم.


جغرافیای سیاسی جمعیت

            جغرافیای سیاسی جمعیت

حسین صارمی، 


امروزه جمعیت نیرومند واقعی که بتواند امنیت ساز و تأمین کننده باشد، فقط هنگامی محقق می شود که علاوه بر متناسب بودن تعداد جمعیت با وسعت کشور، آن جمعیت دارای اندیشه، مهارت، آموزش و از تعالی فکری برخوردار باشد. جمعیت متناسب در واقع جمعیتی است که در موقع بروز خطر و هجوم بیگانگان بتواند از سرزمین خود دفاع کند، یعنی جمعیت آنقدر کم نباشد که توان حفظ قلمرو خود را نداشته باشد(همانند کشورهای بحرین، امارت متحده عربی، کویت و. . .) ویا آنقدر زیاد نباشد که دولت نتواند از عهده ی نیازمندیهایی آنان برآید(همانندی کشورهای بنگلادش،هند، چینو . . .) . در نتیجه در موقع بروز کمبودها نارضایتی هایی را بوجود آورند.

بطور کلی تراکم نسبی و زیستی جمعیت و فشردگی انسانها در واحد سطح باید متعادل و بهره مند از امکانات و همسو با اهداف سیاسی،اقتصادی و . . . کشور باشد و بستر فضائی قدرت و محیط زیست را آسیب نرساند.میزان جمعیت یک کشور یک عامل مهم و قابل ملاحظه است، زیرا توانائی ایجاد یک نیروی قومی و تأمین افراد مورد نیاز به میزان جمعیت یک کشور بستگی دارد{1}.

ثبات دائمی و امنیت واقعی هر کشور عموماَ مشروط بوجود تعادل و تواز بین عوامل انسانی و طبیعی است که تأمینات اقتصادی و سیاسی را بدنبال دارد. البته در طول تاریخ ابعاد کمی انسانی و جمعیت زیاد برای دفاع و آبادانی کشورها اهمیت فراوان تری داشته و نوعی امتیاز و پایه قدرت و امنیت محسوب میشده است. تا چند دهه پیش نیز بین جمعیت و قدرت دولت و کشورها یک رابطه خطی و قطعی تصور می گردید( البته این رابطه امروزه  از یک رابطه ی خطی، به یک تابع با پارامترهای متعدد تبدیل شده است). جهت ایجاد و حفظ امنیت ضروری است که علاوه بر توجه به این نکته اساسی که " یکی از عناصر وجودی هر دولت مردم اند"{2}، ارتباط و توازن معقولی نیز بین شمار این مردم یعنی جمعیت کشور و تعداد نیروهای انتظامی و نظامی برقرار باشد و نیروهای نظامی و انتظامی به تناسب محدود فعالیت و فضای کاری و اهداف ملی و بین المللی از نظر نفرات کافی و مجهز به دانش روز و بینش وسیع همراه با ابزار لازم باشند. مخصوصاَ با عنایت به این مسئله که عموماَ مرزها آسیب پذیر هستند بیشترین تأثیر را در امنیت یا ناامنی سیاسی ، اقتصادی دارند(اعم از هجوم دشمن و یا مبارزه با قاچاق و . . .). بنظر خبرگان نظامی و سیاسی بایستی تعداد نیروهای مسلح و دفاعی کشور با طول مرزها متناسب باشد. بنابر این می توان گفت: تعداد نیروهای حفاظتی تابعی است از متغییر طول مرزها و نسبت بحرانی بودن آن، هرچند عامل تخصص، تکنولوژی و ایمان کاری نیروها بسیار تعیین کننده است.

هرگاه افراد بین سنین 20 تا 65 سال بیش از 35 درصد کل جمعیت یک کشور را تشکیل دهند، چنین سرزمینی از بهترین و مطلوبترین عوامل ژئوپلیتکی بمنظور حفظ امنیت، ثبات سیاسی و توسعه اقتصادی برخوردار است. ولی واقعیت این است که بشر امروز هر چه پیش می رود بیشتر به مغز و اندیشه و تکنیک  تکیه دارد تا زور بازو سیاهی لشکر، و با درایت و مدیریت بجای بیشترین ها در تدارک بهترین ها است تا حدی که در بسیاری موارد کمیتهای محض نه فقط ارزش بلکه ضد ارزش و اکثراَ زمینه ساز اغتشاش و نیاز محسوب می گردد. لذا گروهی بشمار اندک ولی پرمایه، بیدار، مؤمن، باسواد، دارای تخصص، امیدوار و سلحشور، باخلاقیت و درایت و دارای سلامت جسمی و روحی و وجدان کار، بر انبوهی بی سواد، ناسالم، گرسنه و نیم گرسنه، مأیوس و بیکار به مراتب برتری دارند{3}. در این باره فردوسی می گوید:

                                          " چه یک مرد جنگی چه یک دشت مرد  "

ارزیابی جمعیت بعنوان یک عامل قطعی قدرت، کاردرستی نیست. جمعیت وقتی منبع تولید بحساب می آید که باسواد و سالم باشد و آنهم در شرایط پر جمعیتی مقدور نیست{4}. دکتر عزتی معتقد است: تثبیت امنیت کشور، کیفیت جمعیت و مهارتهای عینی و ذهنی انسانها را ضروری می داند و هر گاه در تجزیه و تحلیل خوبی برخوردار نباشد نمی توانند این موقعیت را درک کنند و این عدم درک موقعیت امکان توسعه به معنی دقیق کلمه را برای ساکنان آن سرزمین تقریباَ غیر ممکن می سازد. در نتیج توسعه با هر بعدی دارای جنبه های تخریبی  وسیعی خواهد شد به همین علت چنین کشورهیی همیشه با بی ثباتی دست به گریبانند. چه بسا امروز مجموعه کشورهای جنوبغربی آسیا و بخشهای عظیمی از دنیا دچار چنین فاجعه ای هستند و به همین علت معتقدند با ثبات ترین کشورهای دنیا کشوری است که درصد انسانهای ماهر آن نسبت به دیگر کشورها در سطح بالاتری قرار داشته باشد{5}.

نتیجه گیری

کشور ایران در منطقه کلیدی دنیا قرار دارد که علاوه بر ویژگیهای ارتباطی، بین تمدنی، علمی، فرهنگی و مذهبی، ادامه حرکت چرخهای عظیم صنعت جهانی را نیز به عهده دارد. از نظر سیاسی و امنیتی نیز همواره مورد تهدید از سمت شمال و غرب بوده است. لذا جهت در امان بودن و تثبیت امنیت داخلی و خارجی و آرامش، ایران را وادار می سازد که در جهت ایجاد یک ارتش نوین اقدام و " رابطه صحیح و منطقی بین جمعیت و تعدا نیروهای بازدارنده و ظامی" خود برقرار نماید. توجه اساسی به کیفیت جمعیت تا کمیت آن، بهینه ها تا بیشینه ها و تلاش در جهت گسترش آزادی های مدنی، رشدفکری، فرهنگی، تعهد، تخصص و مهارت بیشتر انسانهاست که باید اساس کار قرار گیرد تا زمینه بیشتر قدرت، امنیت و ایفای رسالتهای ملی و بین امللی را همگام با توسعه  پایدار و فراگیر داخلی فراهم آورد. از طریق تلاش در، افت کمی جمعیت و رشد کیفی آن، فراهم آوردن ومینه های کامل اشتغال، برنامه ریزی های ملی و مخصوصاَ منطقه ای( جهت آبادانی متوازن و تعدیل مهاجرتهای روستائی و کنترل شهری شدن های بی رویه)، شناخت و بهره گیری بیشتر از توانهای انسانی و محیطی و بهره وری صحیح، ایجاد فرهنگ کار و تلاش و امیدواری و اصلاح مدیرت ها  بوجود آورد.